خاطره دلبرکان غمگین من/خاطرات روسپیان سودازده‌ی من

هر گلی نو که در جهان آید – ما ز عشقش هزار دستانیم

وقتی خبر ممنوعیت توزیع کتاب فوق را شنیدم، اولین چیزی که به نظرم رسید این بود که این باعث می‌شود مردم بیشتر بدنبال تهیه و خواندن آن باشند و اساس این امر نیز حدیثی از مولای متقیان، امیر مومنان، حضرت علی علیه السلام است که می‌فرمایند: الانسان حریص بما منع – انسان نسبت به چیزی که از آن منع می‌شود، حرص می‌ورزد. مصداق بارز این فرموده علی نیز داستان خوردن آدم و حوا از درخت ممنوعه است. اولین برداشتی که از عنوان کتاب داشتم این بود که شخصی است که با بیش از 500 روسپی رابطه داشته و از خاطرات آنها نوشته. وقتی شنیدم که نویسنده در 90 سالگی سودای عشق دارد، فکر کردم شاید این همان داستان سریال “میوه ممنوعه” باشد البته با بیانی دیگر. اما وقتی این رمان را خواندم، به این نتیجه رسیدم که سانسور و منع  انتشار آن اشتباه محض است.

تو به سیمای شخص می‌نگری – ما در آثار صنع حیرانیم

تنگ چشمان نظر به میوه کنند – ما تماشا کنان بستانیم

نویسنده مکتوب در این پست به زیبایی کتاب فوق را نقد کرده و همچنین عملکرد وزارت ارشاد را زیر سوال برده است که توصیه می‌کنم حتما بخوانید. و اما بخشهایی بسیار کوتاه از کتاب:

س.کس تسکين آدميزاده وقتي به عشق نميرسه
غيرت حقيقت رو بهتر ميفهمه
امروز که گذشته به صف 1000 نفره مردهايي نگاه ميکنم که از رختخواب من گذشتند. حاضر بودم جونم را بدم و حتي با بدترين شون مي موندم.
قبل از اينکه لذت همخوابگی با عشق را امتحان کرده باشي، نمير

راستی ترجمه ای که من خواندم از آقای فطانت است که فایلش را هم با کمی جستجو در اینترنت خواهید یافت!

5 Replies to “خاطره دلبرکان غمگین من/خاطرات روسپیان سودازده‌ی من”

  1. ایرانی

    دانلود کردم ممنون میخونم بعد نظر میدم اما س ک س وعشق ترکبیب عز احساس رو با خودش داره س ک س که فدون آداب ( ازدواج) اگه باشه احساس روحانی وآسمانی رو توی قلب از بین میبره وقدرت روح را کم میکنه

  2. m.moon

    دست شما درد نکنه. دیگه اینا شورشو در آوردن.دارن به شعور خواننده ها با حذف و سانسور کردن هاشون توهین میکنن

  3. نیلوفر

    سلام.خیال می کردم نمی تونم این کتاب رو از اینترنت دانلود کنم به علت فیلترینگ.اما در سایت شما تونستم و از شما بسیار ممنونم.خواستم بگم من عشق یه چیز مقدسه اما سکس نه.هر دو همبستر شدن داره اما یکی گناه و یکی ثواب.من هم در تب عشق دارم می سوزم.اما همه چیز در درونمه و چیزی نمی تونم بگم.تا به حال عشق های زیادی رو از دست دادم.به قول شاعر:تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی بهتر از اینت ندانم 

پاسخ دادن به ایرانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *