یازده دقیقه/روزه سکوت

1- رمان یازده دقیقه” از پائولو کوئیلو را خواندم. با دیدن عنوانش فکر کردم شاید خواندنش 11 دقیقه طول بکشد. بیشتر طول کشید، اما نه خیلی زیاد! از اینجا می‌توانید بخوانید. و اما قسمتهایی از کتاب:
– مرد من را در آغوش گرفت و من را به همسر و نوه اش معرفی کرد. او در مورد اهمیت کتاب های من در زندگی اش صحبت کرد و این گونه خاتمه داد که: ” کتاب های شما مرا به فکر انداختند“. من این کلمات را اغلب می شنوم و آن ها اغلب من رو خوشنود می کنند. در حال حاضر، اما من خیلی ترسیده ام چون می دانم رمان جدید من “یازده دقیقه” با موضوعی سخت و شوکه کننده بر خورد خواهد کرد.
– من وظیفه ای نسبت به تو، همسرت، نوه ات، و خودم دارم تا در مورد چیزهایی صحبت کنم که مرا نگران می کنند، نه فقط چیزهایی که دیگران دوست دارند تا بشنوند. بعضی کتاب ها ما را به فکر وادار می کنند، بعضی ها ما را با واقعیت های زندگی رو به رو می کنند.
– همان موقع مادرش به اتاق آمد و با دیدن لکه های خون لبخندی زد و گفت :حالا تو یک خانم جوانی. ماریا از ارتباط بین آن لکه های خون و یک خانم جوان شدن حیرت زده بود، اما مادرش از پس دادن توضیح قانع کننده تری برنمی آمد، فقط گفت که خیلی عادی است و از این به بعد چهار یا پنج روز در ماه اینطوری می شود و…
– او تصمیم گرفته بود با تمام قدرت برای این مرد و ازدواج با او بجنگد. فکر می کرد او مرد ازدواج و بچه و خانه‌ی کنار دریا بود.او تصمیم گرفت با مادرش حرف بزند که خیلی “جدی به او گفت: “اما تو هنوز خیلی جوان هستی، عزیز من”تو وقتی با پدرم ازدواج کردی که شانزده ساله بودی”مادرش ترجیح داد که به او توضیح ندهد که ازدواج آنها به خاطر بارداری ناخواسته‌اش بوده: “در آن زمان همه چیز فرق می کرد” و سعی کرد که بحث را خاتمه دهد
– تا اینکه یک روز پدرش او را در حال این عمل دید و به او سیلی محکمی زد، بدون این که به او توضیح دهد چرا. او هیچ وقت کتک خوردن به آن شدت را فراموش نکرد ولی یاد گرفت که نباید خودش را جلوی بقیه ی مردم لمس کند.
– من چه چیزی را از دست می دهم اگر تصمیم بگیرم برای یک مدت فاحشه باشم؟

یاد این لطیفه افتادم: یه بنگی میگه بابا من روزی 3 لول تریاک میکشم ولی معتاد نشدم! حالا شده حکایت شخصیت داستان فوق!!!

2- آقای مهاجرانی در این پست نوشته بود: گفت علامه طباطبایی در دورانی که در نجف بود. یک دوره سه ساله روزه سکوت گرفت!
برای ایشان نوشتم: احتراما اینجانب پس از خواندن این پست تصمیم گرفتم که روزه سکوت بگیرم. اما چگونگی و شرایط آنرا نمیدانستم. لذا از یکی از اقوام که مجتهد میباشد، پرسیدم. لیکن ایشان گفتند که ما در اسلام روزه سکوت نداریم و اصلا حرام میباشد. فقط فرقه ای از ارامنه سالی 3 روز دارند و آن هم به مناسبت روزهایی که در قرآن گفته شده به زکریا که صحبت نکند مگر با رمز و اشاره. لذا ایشان ماجرای 3 سال روزه سکوت گرفتن علامه طباطبایی در نجف را دروغ میدانستند! لازم دانستم موضوع را به اطلاع جنابعالی برسانم. لطفا بررسی نموده و توضیح دهید. منتظر پاسخ شما با ایمیل یا کامنت در وبلاگم و یا پستی جدید در وبلاگ خودتان هستم.

7 Replies to “یازده دقیقه/روزه سکوت”

  1. می نو

    توضیحی ندادین که چرا حرامه؟این خیلی مهمه که چرا اسلام روزه ی سکوت رو حرام می دونه….در هر حالی این دین ما رو ترغیب به فکر کردن می کنه …. اینقدر که می گه تفکر نوعی عبادته…..و می دونیم که سکوت آدم رو به فکر کردن وامی داره….پس نمی تونه چیز بدی باشه….خب چرا اسلام حرامش می کنه؟ برام عجیبه

  2. خادم الرضا عليه السلام

    سلام ، اون کتاب که ترویج روسپی گریه ظاهرا ، اصلا بمن چه!
    راستی زندگینامه پائولو رو تو سایت بچه های قلم حتما ببین ، حتما ها!
    ———————
    ما از اقوام شما نیستیم اما مجتهد هستیم!!! همون وقت که مهاجرانی اون پست رو زده بود بلافاصله بهش در کامنتها تذکر دادم (الانم هست برو ببین) که در اسلام روزه سکوت جزو روزه های حرامه!
    اما ایشون مطلب رو با یه چیز دیگه قاطی کرد و یه جواب نپخته داد که بازم میتونین ببینین و من حوصله ادامه دادنشو نداشتم تو اون فضای بسته.
    البته روزه سکوت تعریفی داره و اون حرامه و بدعت ، اما کم حرفی کلا خوبه و مثلا اینکه آدم تصمیم بگیره در یه ساعات معینی اصلا حرف نزنه.
    برا اینکه حرام نشه و بدعت هم کافیه فقط نچسبونیش به دین همین!!!
    امری بود در کامنتها یا میل بفرمایین.

پاسخ دادن به کیوان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *