از آمریکا برگشتگان؟

1-    همکاری داشتیم در پتروشیمی اراک که از آمریکا برگشته بود. میگفت 12 یا 13 سال در شرکت IBM  کار میکرده! مدرکش هم فوق لیسانس بود. اما حتی با nc  هم بلد نبود کار کنه و یا مثلا سیستم را dual boot  کنه (داس و ویندوز 95)! هر یک از همکاران واحد کامپیوتر در مورد ایشان یک نظریه مخصوص به خود داشت! مثلا یکی میگفت این آدم نیست، روباتی است که آمریکائیها فرستادند اینجا ما را دیوانه کند! و…
2-    همکار دیگری هم داشتیم (فوق لیسانس) که او هم از آمریکا برگشته بود. مرد شماره 2 ، رفته بوده ژاپن (برای دوره آموزشی از طرف شرکت!). در برگشت یه تلویزیون با خودش میاره. بعد از کلی ور رفتن با اون، چون موفق نمیشه ازش استفاده کنه؛ میاد سراغ یکی دیگر از همکاران که فوق دیپلم الکترونیک بود و دستی در تعمیرات تلویزیون داشت و ازش کمک میخواد. اونهم میره خونه شون و میبینه سیستم تلویزیون NTSC هست و برای همین هم هیچ تصویری نشون نمیده! مرد شماره 2 هاج و واج میگه: اِه، من گفتم چرا اونجا اینقدر تصویرش خوب بود!!!
3-    همکاری داشتم (فوق لیسانس) در دانشگاه آزاد اسلامی ملایر از آمریکا برگشته!
4-    همکار دیگری هم داشتم (باز هم فوق لیسانس) در دانشگاه آزاد اسلامی ملایر از آمریکا برگشته! ایشان در دانشگاه بوعلی سینای همدان هم درس میداد.
5-    مرد شماره 1 (همانند مردان شماره 2 و 3 و 4) اخلاق عجیبی داشت! مدتی سرپرست ما بود. روزی برای گرفتن مرخصی ساعتی نزد ایشان رفتم.
گفت: میخوای کجا بری؟
گفتم: شهرک مهاجران (انموقع ساکن آنجا بودیم)
–    برای چی میخوای بری؟
–    خانمم را ببرم دکتر!
–    برای چی تو میری خانمت را میبری دکتر؟
–    پس میخواستی کی ببره؟!
–    خب، حالا برای چی میخوای ببریش دکتر؟
–    دندونش درد میکنه.
–    برای چی دندونش درد گرفته؟
–    نمیدونم!
–    خب، حالا کی دندونش خوب میشه؟؟؟
–    !!!!!!!!!!
خلاصه این نمونه ای از اخلاق ایشون بود و همچنین مدیریتش!!!
6-    دوستی داشتم از همدوره ایهای لیسانس که بچه تویسرکان بود و بعد از مدتی دوری، وقتی در دانشگاه آزاد تویسرکان درس میدادم، او هم همکارم بود. روزی به اتفاق خانواده به خانه ایشان رفتیم. برادرش فارغ التحصیل دانشگاه بوعلی سینا بود و دانشجوی مرد شماره 4 و او را میشناخت. ازش پرسیدم دانشجویان در بوعلی سینا هم پشت سر مرد شماره 4 بخاطر نحوه درس دادنش حرف میزدند؟ گفت آری. از دوستم پرسیدم نمیدونم چرا این از آمریکا برگشته ها اینجوریند؟!
گفت:اتفاقا ما یک آشنایی داریم که آنجا پزشک است و رییس بیمارستان. هر از گاهی به ایران می آید. همین سوال را من از ایشان پرسیدم.
جواب داد: کسانی که از کشورهای دیگر (منجمله ایران!) به آمریکا می‌آیند را، مدتی زیر نظر میگیرند. اگر به این نتیجه برسند که حتی 10% مغزشان کار میکند، آنها را نگه میدارند. اما اگر به این نتیجه برسند که مغزشان کار نمیکند، بعد از مدتی یک مدرک دهن پرکن فوق لیسانس یا دکترا میذارند زیر بغلشان و ردشان میکنند به کشور خودشان! در ایران هم مدیران نادانی پیدا می شوند که میگویند اینها تحصیلکرده آمریکا هستند و لذا آنها را به کلّ بالا (قابل توجه کسانی که در زمستان از کرسی استفاده میکنند!) هدایت میکنند و در نتیجه آنها هم کشور جهان سومی خودشان (مثل ایران) را خراب و خراب تر میکنند!!! اصلا این سیاست آمریکاست!
میگم نکنه احمدی نژاد هم تحصیلکرده آمریکاست؟!

12 Replies to “از آمریکا برگشتگان؟”

  1. هایده

    آ قا نوید هرچی گفتن راست گفتن
    ما ایرانیها با هوشیم ولی بزا دور زدن مسائل ÷یدا کردن مجرم و کاسه که زیر نیم کاسه هست
    این نوع بزخورد و نگاه از دوران کودکی به ما آموزش داده شده یاد گرفتیم برای تنبلی و نکارگی خود توجیهی ÷یدا کنیم و در این رابطه برای اینکه خودمان که در واقع چیز یا کسی نیستیم با خوارو خفیف کردن دیگران خود را بزرگ جلوه دهیم . فراموش نکنید که که آ مریکا جایگاه اول دنیا را داراست
    واونیکه حقیقت اینه .ما که خودمون خراب بودیم این سی ساته هم هی به ما گفتن این کارو بکنی میزی تو بهشت برامون مصلحت اند یشی کردن و ما این شدیم .

  2. علی

    به نظر بی‌سوادی استادها، مدیرها، …. در داخل ایران ربطی به تحصیلشون در داخل یا خارج کشور نداره. استادهای بی‌سواد و تن‌پرور ممکن هرجا تحصیل کرده باشند. مشکل ما اساسی‌تر و خیلی جامع‌تر از اینهاست.
    یادم تو خدمت سربازی یه بار یه افسر وظیفه که فوق لیسانس برق بود املای یه کلمه‌ رو اشتباه نوشت، گروهبان کادر کل مدرک و سوادشو بخاطر این اشتباه به باد داد و می‌گفت باید در اون دانشگاهی که توش درس خوندی‌ رو گل گرفت. حکایت ما هم همینه نمی‌خواهیم ذهنیت‌مون رو درباره دنیا عوض کنیم، بابا جون ما چند سال که شورای شهر داریم؟ چند سال می‌فهمیم دموکراسی چیه؟ خوب معلومه نسبت به مثلا فرانسه که 200 ساله دارن مشکلاتشو با شورا حل می‌کنه قابل مقایسه نیستیم. حالا شما هی بگو استعداد ایرانی فلان فیساره.
    شما یه ماشین مدرن شاسی کوتاه رو بنداز تو یه جاده سنگلاخ و خاکی ، معلومه که کارایی خودشو از دست میده. اون مدیری که اونجا تحصیل کرده هم همینطور ، شاید بتونه اونجا مدیر خوبی باشه اما اینجا!!!!!!!!!!! مثلا ما فکر می‌کنیم یه دکترای کامپیوتر از MIT باید بتونه ویدوز PCمونو رو عوض کنه، اگه نتونست حتما بی سواده یا امریکاییها بی‌سواد بارش آوردنش تا ما رو عقب مونده نگه دارن:)
    اگه ایرانی با استعداده پس چرا وضع ما اینه؟ ها چرا؟
    چون ما بی‌استعدادیم، استعداد همکای نداریم،‌ استعداد نوعدوستی نداریم ، وجدان حرفه‌ای نداریم. ولی تا دلتون بخواد استعداد دور زدن قانون رو داریم، استعداد دزدی آبرومند داریم. مگه چند تا مدال آوردن تو المپیک یا المپیادهای علمی نشانه با استعداد بودن یه ملت.
    شاید جناب تنهاترین در امریکا باشند!! و نظرشون این باشه که اگه از اونا ماشین حساب رو بگیرن از کار و زندگی می‌افتن. اما چیزی که من می‌بینم و درک می‌کنم اینه که الان اونا تونسنتد به مکان اول دنیا برسند. بله همین جامعه خنگ وابسته به ماشین حساب ، و از طرفی ما جامعه با استعداد با افتخار هر چه تمام در قهقرا سیر می‌کنیم.
    باور کنید اگه همین الان راه‌مون رو درست انتخاب کنیم و با سرعت پیش بریم 100 سال دیگه نمی تونیم به همون جامعه خنگ برسیم.
    موید باشید

  3. علی شمس

    شما یک نمونه را گذاشته اید جلویتان و دارید بر اساسش نتیجه می گیرید. اولاً که بیشتر کسانی که می روند آمریکا دیگر بر نمی گردند. آنها که بر می گردند معمولاً نمی توانند آنجا کار پیدا کنند که بر می گردند…

    اصلاً استدلال قوی ای نبود.

  4. خسروبیگی

    تنهاترین عزیز
    با تشکر از توجه شما به مطلب و گذاشتن نظر تکمیلی
    ببینید کاملا با نظر شما موافقم و لازم دیدم که من هم تاکید کنم که استثنا همواره هست
    بدیهی است که همه از آمریکا برگشتگان غیر عادی و مشکلدار نیستند و برعکس همه آنها هم که مانده اند …
    اما به نظر میرسد غالب اینست که در پست گفتیم
    من هم موارد دیگری شنیده ام
    مثلا دوستی میگفت که یک ایرانی که در آمریکا مدتی پزشک بوده پس از کهولت سن پدر و مادرش خواسته به ایران برگرده. ازش میپرسند چرا؟ میگه بخاطر پدر مادرم. میگویند ما آنها را به اینجا می آوریم. میگه آنها نمیتوانند اینجا زندگی کنند. میگویند ما پرستار برای آنها میگیریم و ماهانه پول خوبی هم برای آنها میفرستیم. میگه نه. آخرش وقتی میبینند پزشک مذکور اصرار به برگشت به ایران داره او را تهدید میکنند که اگر برگردی میکشیمت!
    و موارد دیگری که در صورت ادامه بحث قابل ذکر است…

  5. تنهاترین

    مطلب جالبی بود و به نکات خوبی اشاره کردی … شاید به عنوان یه نفر که ساکن امریکاست و در حال تحصیل هم هست … بد نباشه بگم که این رفتار هایی که شما مثال زدید اصلا غیر عادی نیست.. آمریکا یه غول نیست و آدماش هم ابر آدم نیستن … من بعد سالها اینجا بودن هنوز هم میگم بچه مدرسه ای های ما از فارغ التحصیلای اینجا بیشتر میدونن و بزرگترین علتش جامعه مصرفی اینجاست . آدما جز اون چیزی که بهشون یاد میدن رو یاد نیمگیرن و لازم ندارن یاد بگیرن .. (خوب یه عده از ایرانی ها هم میشن مثل بقیه تو این محیط ….) همیشه به قول معروف یکی هست که لقمه رو بجود و بذاره تو دهنشون خوب پس چرا زحمت بکشن و این دقیقا برعکس شرایط ایرانیای ساکن ایرانه ! اینجا بار ها و بارها شاهد شنیدن مطالبی از استاد ها و پروفسور ها بودم که باورش سخته .. شاید ساده ترین و کم اهمیت ترین مثالی که میتونم بزنم اینه که اینجا هیچ کس جدول ضرب بلد نیست از بچه مدرسه ای تا استاد دانشگاه همه وصلن به ماشین حساب و اگه یه روزی ماشین حسابو ازشون بگیرن همه چیشون مختل میشه …. و .. و …
    این فقط یه مثال بسیار بی اهمیت بود ، تو خود حدیت مفصل بخوان از این مجمل
    فکر کنم شاید بهتر بود یه پست میزدم به جای این کامنت .. فقط خواستم بگم هیچ جای دنیا آدما استعداد، هوش و خلاقیت ایرانی ها رو ندارن… پس به خودمون افتخار کنیم ( البته استثنا هم همه جا وجود د اره مثل همین مثال های شما : دی )
    موفق باشید

  6. خسروبیگی

    نوید عزیز
    دیدگاه شما شاید درست باشد
    اما فکر نمیکنید شاید دیدگاه سومی هم باشد
    دیدگاهی که شما عنوان کرده اید ایرانیان بدان علاقه دارند، دیدگاه من نیست
    اما آیا فکر نمیکنید دیدگاه زیر درست است؟
    اگر در کشوری مدیران ناشایست بر سر کار باشند آنگاه دشمن با کمترین هزینه میتواند از نابخردی آنها به نحو مذکور در متن پست استفاده کند
    در اینصورت مقصر نه عوامل درونی و نه مستقیما دشمن خارجی است
    بلکه مقصر اصلی مدیران نادان و نالایق هستند!
    یادمان نرود که امیرکبیر وقتی به صدارت رسید سفیر روس را اینقدر پشت درب اطاقش نگه داشت تا عصبانی شد و دست از دخالت در امور داخلی ایران برداشت!
    به امید ایرانی آباد با مدیران برگزیده در نظام شایسته سالاری نه برگزیده در نظام خویشاوندی!!!

  7. نوید

    با مزه بود..
    دو نوع نگاه به دنیا وجود داره. یکی اینه که سعی کنی علت های درونی هر اتفاق را پیدا کنی و مثلا ببینی چرا آقای الف که در جای خوبی درس خوانده بلد نیست درس بدهد و نوع دوم نگاه این است که دنبال یک چیز عجیب و غریب و به قول خودمان کاسه ای زیر نیم کاسه بگردی تا تفسیرهای روشنفکرانه ارائه بدهی: مثلا فکر کنی که کسی هست که برای دنیا تصمیم می گیرد و بد ها را می فرستد ایران و خوب را خودش نگه می دارد!!
    ایرانیان به صورت تاریخی به نوع دوم تفسیر علاقه زیادی دارند که نمونه اش در دایی جان ناپلئون وجود دارد. در واقع همین نوع تفکر و نگاه عامل بازدارنده رشد آن هاست و نه دشمن خارجی.

پاسخ دادن به نوید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *