یار این طایفه خانه برانداز نباش

وحشی بافقی میگوید:

دوستان! شرحِ پریشانیِ من، گوش کنید

داستانِ غمِ پنهانیِ من، گوش کنید

قصهٔ بی‌سر و سامانیِ من، گوش کنید

گفت‌وگویِ من و حیرانیِ من، گوش کنید

شرحِ این آتشِ جان‌سوز، نگفتن تا کی؟

سوختم، سوختم، این راز، نهفتن تا کی؟

یارِ این طایفهٔ خانه‌برانداز مباش

از تو حیف است، به این طایفه، دمساز مباش

می‌شوی شُهره به این فرقه، هم‌آواز مباش

غافل از لعبِ حریفانِ دغل‌باز مباش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *