اثاث کشی

من نمیدونم خونه دار (و بچه دار) هستین یا نه؟ البته میدونم که بعضیهاتون نیستین! من از اثاث کشی بدم میاد. فکر میکنم خیلی ها هم مثل من باشن. بخاطر اینکه کار خیلی سختیه ولی خوب بعضی وقتا آدم مجبور میشه دیگه (اگه خونه بهتری پیدا کنی یا مثلا صاحب خونه قبلیت بخواد خونه شو به کس دیگه ای اجاره بده) !

معمولا موقع اثاث کشی بخشی از وسایل و لوازم خراب یا معیوب میشن و ممکنه بعضیاشون هم بدرد محل جدید نخورن یا در خونه جدید جای مناسبی براشون پیدا نشه! احتمالا اونایی هم که خونه دار و بچه دار نیستند تا حالا تو اثاث کشی ها به دیگران کمک کردند ولی قطعا کاملا درگیر اثاث کشی نشدند و فقط تو جابجایی کمک کردند. اونا باید بدونن که این فقط قسمت کوچکی از کاره و از اون مهمتر چیدن و مرتب کردن اثاثهاست. معمولا اول هم اثاث هایی که مهمتره رو میچینن و بقیه رو میذارن برای فرصتهای مناسبتر و برای مدتی (و شاید تا مدتها) هنوز خرده کاری ناشی از اثاث کشی هست و ضمنا عادت کردن به فضای جدید و منطبق کردن لوازم و دارایی ها با امکانات آن هم کمی زمان میبره! همه این چیزایی که گفتم در خونه کشی از یک فضای وب به فضای دیگه هم هست. این روزا من درگیر اثاث کشی از خانه قدیمی به خانه جدیدم بودم و هنوز هم کار کاملا تمام نشده و نیاز به چیدن و مرتب کردن داره!!! خوب معلومه که موقع اثاث کشی کمی هم کارهای جاری و روال عادی زندگی مختل میشه. البته اینم اضافه کنم که اثاث کشی یه خوبی هم داره و اون اینه که بعضی از چیزایی که زیاد بدرد بخور نیستن یا مدتها استفاده ای ازشون نشده رو معمولا میریزن دور! در فرصت دیگری در مورد علت اثاث کشی وبلاگم صحبت خواهم کرد. تا بعد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *