بیمار شماره ۱۴

1- خب بحمدالله مثل اینکه فتنه خوابیده. اما زیدی میگفت مشکلات خواص بی بصیرت هنوز لاینحله! معلوم نیست که اگر آنها بی بصیرتند، پس چرا خواص هستند؟ معلوم نیست اول بی بصیرت بوده‌اند بعد خواص شده‌اند، یا اول خواص شده‌اند، بعد بی بصیرت؟ معلوم نیست در حالت دوم چرا نتوانسته‌اند آنها را با بصیرت نگهدارند؟ و چند سوال مشابه دیگر…

دیگری گفت: شکر خدا که اگر ما از خواص بی بصیرت نیستیم، از عوام بی بصیرت هستیم!

خلاصه بصیرت چیز خوبی است که ضرغامی هم ندارد که اگر داشت فیلم «بیمار شماره 14» را پخش نمیکرد! از سر کار که به منزل رسیدم در حال پخش بود. نمیدانم چقدر ازش گذشته بود. دیدم بدون اینکه لبهای بازیگران تکان بخورد حرف میزنند! کنجکاو شدم که موضوع چیست و بعد از مدتی فهمیدم که اون خانمه یک «ذهن‌خوان» است! بیشتر جنبه علمی فیلم مد نظرم بود و از سر کنجکاوی، تقریبا بیشترِ بقیه‌ی فیلم را تا پایان دیدم. داشتم از تعجب شاخ در می‌آوردم که صدا و سیما برای جذب مخاطب حاضر شده چه فیلم چرندی را پخش کند! بیخود نبود که یه وقتی میگفتند صدا و سیما برای مثلا نگه داشتن مردم در خانه حاضر است فیلم … هم پخش کند!

در رنگ آه یک پسر شیمیایی برای ضرغامی اظهار تاسف کرده. در گودر با نوت، شِیرش کردم: موافقم. بخشهایی از فیلم را از روی کنجکاوی دیدم. بسیار چرت بود!

2- شبکه آفتاب برنامه ای دارد به نام «هندوانه به شرط لبخند». دیوانه‌ای، پیامکی فرستاده بود: کاش مغز داشتم مرگ مغزی میشدم اونوقت قلبم را به عمو گلاب اهدا میکردم!
احتمالا عمو گلاب متوجه نشده وگرنه این پیامک را نمیخواند!!!

3- وردپرس فارسی اعلام کرده که بزودی نسخه 3 را منتشر میکند. بعدا بیشتر خواهم نوشت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *