خطای هاله ای
اولین چیزی که در دستور کارم در مورد وبلاگ شخصی ام قرار داده ام، عمل کردن به قولهایی هست که در پست های قبلی داده ام. در این راستا اولین چیزی که به ذهنم رسید، نوشتن در مورد خطای هاله ای بود که قولش رو قبلا در این پست داده بودم (این هم به مناسبت اعلام نمره که دیگر باید لیستش را به دانشگاه رد کنم!)
… خطای هاله ای یعنی اینکه استاد از دانشجویی خوشش آمده. به هر دلیل: مثلا دانشجوی مودبیه، مرتب سر کلاس حاضر میشده، تکالیفشو درست و به موقع انجام میداده و شری و شیطونی نمی کرده. استاد وقتی میخواد برگه اش رو تصحیح کنه، جواب سوال رو هم که ننوشته باشه، میگه خب این می خواسته بنویسه و نمره اش رو میده! یا بر عکس از دانشجویی بدش اومده باشه، موقع تصحیح اوراق اول میگرده برگه اونو پیدا میکنه و میگه بذار ببینم این فلان فلان شده چکار کرده؟! و اگر جواب رو هم درست نوشته باشه میگرده ببینه “و” یا “را” یی جا نذاشته تا به اون بهانه نمره کامل بهش نده!!!
توصیه استاد این بود که سعی کن تا جایی که می توانی خطای هاله ای را کاهش دهی ! و بعد تاکید کرد که هیچ انسانی نمیتونه ادعا کنه که خطای هاله ای رو میتونه صفر کنه! و باید حداکثر تلاش کنه هر چقدر میتونه اونو کاهش بده.
بعد هم یک خاطره تعریف کرد که تقریبا مشابه اون چند ترم بعد برای خود من هم اتفاق افتاد.
گفت: در یکی از نیمسالهای تحصیلی گذشته دانشجوی شری داشتم که دائم شیطونی و شلوغکاری میکرد! وقتی ترم تموم شد و نمرات رو روی بورد کنار در اتاقم نصب کردم و درب اتاق رو مخصوصا نیمه باز گذاشته بودم و منتظر اومدن او بودم، دیدم یواشکی با نگرانی اومد و نگاهی به لیست نمرات انداخت. بعد یه نفس راحت کشید و راه افتاد که بره. صداش کردم. با نگرانی برگشت و اومد تو اتاق. بهش گفتم:
امتحانت چطور شد؟
– استاد حقیقتش چون من از این درس می ترسیدم خیلی خونده بودم ولی چون سر جلسه اضطراب داشتم، زیاد خوب نشد!
– فکر میکردی چند بگیری؟
– سیزده چهارده
– حالا تو لیست نمره ات چند بود؟
با نگرانی زیادی که در چهره اش آشکار بود گفت: سیزده و نیم . لابد پیش خودش فکر میکرد که من اسمش یادم نبوده و حالا میخوام نمره اش رو کم کنم! بعد گفتم: خب من این سیزده و نیم تو رو میکنم ۱۷.۵ به شرطی که قول بدی در رفتارت با دیگران تجدید نظر کنی و همیشه فکر نکنی که حق با توست. این کارو کردم و او هم پس از تشکر فراوان رفت و بعد از فراغت از تحصیل در محل کارش شد کارمند نمونه اونهم بخاطر برخورد خوب با ارباب رجوع و همکاران.
متن زیبایی بود.
ولی از اونجا که نقد رو ترجیح میدین، خدمتتون عرض کنم که نتیجه گیری خاطره تون به طور وحشتناکی از خطای هاله ای تاثیر پذیرفته!
واسه من باور این سخته که این برخورد چند دقیقه ای (نهایتش مربوط به نتیجه یه ترم میشده!) بتونه توانایی ایجاد همچین اثر بزرگی در یه نفر (کارمند نمونه شدن) رو داشته باشه!
باز هم سپاس…
@مصی,
سلام
به سادگی نمیتوان هر چیزی را قبول یا رد کرد
گاهی اوقات تاثیر یک حرف یا یک جمله یا یک نگاه
از تاثیر ساعتها سخنرانی و … بیشتره
هر برخورد یا هر حرفی
در هر شرایطی
تاثیر یکسان بجا نخواهد گذاشت
در هر حال ممنون از کمکتون به تکمیل مطلب
و از توجهتون سپاس
شاد باشید
@خسروبیگی,
در واقع در این مناظره ما، متری برای اندازه گیری واقعیت وجود نداره! بنابراین این فقط نظرات ماست که بیان میشه و قضاوت ها «با چندصد درصد(!) احتمال خطا از جمله همین خطای هاله ای» شکل میگیره…
به نظرم این «گاهی اوقات» در پاسخ شما خیلی کمتر از گاهی اوقات اتفاق میفته! شاید در حد یه اتفاق خرق عادت باشه! من خودم زیاد به اتفاق انقلابی خوشبین نیستم! فک می کنم تغییر در آدما یه فرآینده، نه یه اتفاق لحظه ای!
سپاس…
خانم بیاتی
در ادبیات وبلاگنویسی اگر بخواهید پیام محرمانه بدهید باید به نویسنده وبلاگ ایمیل بزنید
کامنت گذاشتن و بعد تقاضای عدم انتشار آن بی معناست
ضمنا شما بایستی مطابق ساز و کار دانشگاه و در چارچوب مقررات اقدام کنید
موفق باشید
salam ostad
man montazere javab shoma hastam
سلام استاد
این اولین باریه که سایت شما رو می بینم اگر سر کلاس سایتتونو معرفی کرده بودید زودتر از اینا با شما محاوره می کردیم
راستش استاد من مشکلی دارم که فکر می کنم فقط شما بتونین اونو حل کنید البته شاید شما فکر کنید که من از اون دانشجوایی ام که به محض اعلام نمرات دنبال استادها می افتند تا شاید با گریه یا التماس بتونن با گرفتن یک یا چند نمره درسشونو پاس کنن ولی به خدا این دومین باریه که از استادی می خوام کمکم کنه این بار هم مشکل من از اینجا ناشی می شه که این ترم ترم آخره که25…
… در ضمن استاد دوست دارم شما امین من یاشید و حرفهای منو تو سایت نذارین ولی خواهش میکنم اگه امکان داره به من کمک کنین
فقط به 7 سوال نمره تعلق می گیرد
نمره من باید خیلی بیشتر از این می شده چون به هر 10 تا سوال جواب دادم