تف

گویند روزی نامردی مردرو، در محراب مسجد زنا میکرد. زیدی که او را میشناخت، از راه رسید و گفت: تف به ذاتت! در خانه‌ی خدا؟!

مرد نامرد، زن را رها کرد و یقه زید را گرفت که: در خانه خدا تف میکنی؟؟؟!!!

و او را به محکمه برد….

و در آخر، قاضی، تف کننده را محکوم همی کرد که حریم نگاه نداشته است!

سپید بخوانید…

بی ربط:

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/12/101214_l19_iran_karobi_ashora.shtml

One Reply to “تف”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *