گنجور و دردانه ای از آن

در شرکت گاز استان مرکزی، رییس واحد کامپیوتر بودم. یکی از همکاران بسیار خوب (یادش بخیر، آقای مهدی سمیعی) آقای محمدی را برای همکاری معرفی کرد و این شد مقدمه آشنایی من با ایشان. خوشبختانه موفق به استفاده از همکاری ایشان شدیم. از همان آغاز معلوم بود که استثناییست. فوق العاده مودب، بی سر و صدا و کاری.

آقای نظری برای من دعوتنامه Gmail فرستاد. به آقای محمدی گفتم برای خودت اکانت درست کن. گفت: نه. برای شما درست میکنیم و بعد شما برای ما دعوتنامه میفرستید!

وقتی به قصد  بهانه ادامه تحصیل استعفا نوشت، به شدت مخالفت کردم و گفتم به شما و امثال شما نیاز داریم. حتی گفتم برو بشین تو خونه درستو بخون و آخر ماه بیا حقوقت رو  بگیر و برو.

محمدی پیشنهاد داد که وبلاگ بزنم و بالاخره در محمودآباد، زدم! البته من از ایشان دور بودم اما کمک میکرد. متاسفانه وقتی به اراک برگشتم، ایشان از شرکت رفته بود.

برای اینکه او را بیشتر بشناسید، باید به نمونه کارهایش به دقت نگاه کنید. اهل تعریف از خود نیست و گرنه در جاهایی که فعالیت میکند (منظورم بیشتر در وب است) بیشتر از این خود را مطرح و معرفی میکرد. باید بیشتر به لینکهایی که میدهد دقت کنید تا نمونه کارهایش را بتوانید ردگیری کنید.

با کمک ایشان توانستیم سیستم کنتورخوانی شرکت گاز را متحول کنیم و …

از جمله یکی از بزرگترین و ارزشمندترین کارش همین گنجور است. برای اینکه به ارزش کار پی ببرید باید بیشتر دقت کنید. گنجور رومیزی – گنجور برای اندروید و …

و البته من برای اینکه به ارزش گنجور پی ببرید سعی کردم در حد خودم، محمدی را کمی معرفی کنم.

از امروز کد “دردانه‌ای از گنجور” را به قالب وبلاگم اضافه کردم.  با تشکر ویژه از آقای محمدی

پی نوشت:

بعد از تغییر قالب، یادم رفته بود که  کد دردانه ای از گنجور  را به قالب جدید اضافه کنم. وقتی متوجه شدم دوباره اضافه کردم.

در باره “کدهای گنجور” در  اینجا بیشتر بخوانید.

از گنجور لذت ببرید…