خداحافظی؟/درخت خشکیده؟
1- دیشب اواخر صحبتهای آقای احمدینژاد را شنیدم. منو بخشید! بدجوری خداحافظی میکرد! و حلالیت میطلبید! میگم نکنه خدای نکرده زنده برنگرده؟! البته من فقط دلم برای شخص خودش میسوزه!!!
2- حاج عبدالله روزی کلنگی برداشته بود و داشت خیلی یواش یواش پای درخت خشکیدهی جلوی مغازهاش را میکند (البته بهتره بگم ناز میکرد!)
گفتم: چکار میکنی؟
صبورانه گفت: میخواهم این درخت را از جا در بیارم.
گفتم: حاجی کار سهلی نیست. خیلی سخت است درآوردن درخت از جا ! ریشه دارد.
گفت: این درخته مثل آخوندهاست!
گفتم: چطور؟
گفت: بیبخاره ولی از جا درآوردنش کار سادهای نیست!!!
