دانشگاه آزاد

همانطور که در سوابق کار من مشهود است، مدتی در دانشگاههای آزاد تدریس داشته ام. مخصوصا اینکه این موضوع در سالهای گذشته اتفاق افتاده. من با انواع دانشگاهها (دولتی – آزاد – پیام نور – علمی کاربردی و غیر انتفاعی) همکاری داشته ام و کمابیش در مورد وضعیت آنها اطلاعاتی دارم و میتوانم از برخی جهات آنها را با هم مقایسه کنم. الآن هم نمی خواهم کلا دانشگاه آزاد را مردود بدانم. لیکن با توجه به سخنان اخیر یکی از مسئولین مرتبط با این دانشگاه یعنی آقای هاشمی رفسنجانی (که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هستند) مواردی را که فعلا در ذهنم هست مطرح می کنم و معتقدم که بررسی این موضوع بایستی به دقت در فرصت کافی (و هر چه زودتر!) توسط مسئولین مربوطه و به صورت همه جانبه صورت بگیرد و از جهات مختلف از جمله سطح علمی – بودجه و امکانات – رعایت استانداردهای بین المللی مراکز آموزشی – تفاهم نامه های دانشگاه آزاد با سایر مراکز آموزشی مخصوصا خارجی و عواید آن برای برخی اشخاص (از جمله مسئولین واحدهای دانشگاه آزاد) و … عملکرد دانشگاه آزاد مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در خصوص ادامه یا عدم ادامه فعالیت آن دانشگاه با وضعیت فعلی تصمیم گیری شود. این امر هم به نفع مردم و هم به نفع مملکت و بیشتر از همه به نفع دانشجویان و فارغ التحصیلان و کارکنان آن دانشگاه است چرا که آنها را از بلاتکلیفی ای که مدتهاست گریبانگیر آنان است در آورده و از حالت خوف و رجایی که در مقاطع مختلف زمانی شدت و ضعف پیدا می کند خارج خواهد ساخت. یادم هست که زمانی که آقای دکتر معین وزیر علوم بودند، تصمیم بر این شده بود که دانشگاههای آزاد نیز (همانند دانشگاههای خارجی که مدارک فارغ التحصیلان آنها مورد ارزیابی قرار میگرفت و می گیرد) مورد ارزیابی قرار بگیرند و امکانات و کیفیت تحصیل و تدریس در آنها دقیقا بررسی شود. اما با شروع ریاست جمهوری آقای رفسنجانی وزیر علوم عوض شد (که البته می گفتند یکی از دلایلی که آقای رفسنجانی آقای دکتر معین را بعنوان وزیر به مجلس پیشنهاد نداده، همین موضوع بوده!) و این قضیه منتفی گردید!
حال توجه شما را به برگزیده ای از سخنان آقای هاشمی و توضیحاتی مختصر در مورد آنها جلب می کنم:
۱- “وی در ادامه گفت: اگر این جریان جهاد عظیم علمی را راه نمی‌‏انداختیم، فارغ‌التحصیلان امروز دانشگاه آزاد امروز دیپلم‌‏های بیکار بودند یا شغل‌‏های سطح پایین داشتند یا به دانشگاه‌‏های دنیا متواری می‌‏شدند یا از نرسیدن به سطوح بالای علمی سرخورده می‌‏شدند، پس چه جهادی بزرگ‌‏تر از که چنین دستاوردهای پرباری داشته و ثمره آن به روستاها هم رسیده است.”
سوال: این امکان آیا فقط برای پولدارها فراهم شده یا برای اقشار کم درآمد هم این فرصت طلایی بوده و خواهد بود؟ دیگر اینکه چه ثمری برای روستاها داشته؟ بد نیست همه این موارد به طور مبسوط بررسی شود. قطعا مزایایی هم بوده و هست ولی آیا به معایبش می‌ارزد؟ دیگر اینکه آیا ضرر دیپلم بیکار برای مملکت بیشتر است یا لیسانس و فوق لیسانس بیکار؟!
۲- “وی با اشاره به سیر صعودی موفقیت‌های دانشگاه آزاد خطاب به حاضران گفت: برخی اقدامات که نسبت به دانشگاه آزاد آغاز شده است، شکست خواهد خورد و شما باید مقاومت کنید، ما هم اگر قرار بود در مقابل این موارد عقب‌نشینی کنیم، باید به همان اتاق طلبگی برمی‌‏گشتیم و یا در روستاهایمان برای مردم مساله می‌‏گفتیم. ”
ممکن است این سوال در ذهن خواننده یا شنونده مطرح شود که نکند برای اینکه از کار ظاهرا بی اهمیت (به نظر گوینده!) مساله گویی در روستاها خلاص شویم، لازم است به تاسیس دانشگاه آزاد اقدام کنیم؟ منظورم اینست که مگر مساله گویی در روستاها کار غلط و ناروایی است؟ و تاسیس دانشگاه آزاد مخالف آن کار یا در اتاق طلبگی بودن است؟!
۳-“هاشمی در عین حال با اذعان به افزایش کمی دانشگاه و در مقابل توجه کمتر به کیفیت آن گفت: باید بیشتر از پیش به سراغ کیفی کردن دانشگاه برویم. برای توسعه کیفی هم باید راهکارهای زیادی پیدا کنیم. ”
در مقطعی از سوابق کارم (حدودا سال ۷۴ )، ضمن اینکه در دانشگاه آزاد اراک تدریس داشتم، بعنوان مسئول سایت VAX همکاری فنی نیز داشتم (در قالب قرارداد خرید خدمت). در آن موقع جلسه ای در واحد علوم و تحقیقات (موسوم به کاخ سفید!) برای مشخص کردن نمودار سازمانی واحدهای اطلاعات، آمار و کامپیوتر تشکیل شد و من از طرف واحد اراک مامور به حضور در این جلسه بودم. آقای کمیلی که آنموقع از مسئولین مرکز اطلاعات، آمار و کامپیوتر سازمان مرکزی بود، آمار و اطلاعات مختصری ارائه داد. از جمله اینکه در برخی واحدها مطالبی که بعنوان مثال در کلاس درس ریاضی ۱ ارائه شده، در ترمهای بعد همان مطالب (و نه مطالب دیگری) در درسهای ریاضی ۲ و معادلات هم تکرار شده. یا مثلا استادی در دو واحد دانشگاهی که بیش از ۵۰ کیلومتر با هم فاصله دارند، در یک ساعت درسی (مثلا دوشنبه ۸ تا ۱۰) دو درس متفاوت ارائه میداده! یا اینکه استادی همزمان در ۳ واحد دانشگاهی عضو تمام وقت هیئت علمی بوده! و … پس از ارائه برخی اطلاعات اینگونه، آقای کمیلی گفت که سیاست دانشگاه آزاد بر این قرار گرفته که از این پس (یعنی از آنموقع به بعد) به افزایش کیفیت توجه شود و دیگر افزایش کمی در قالب ایجاد واحدهای جدید یا افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو انجام نشود! حالا بعد از گذشت ۱۱ سال از آنموقع هنوز همین را می گویند!
۴-“رفسنجانی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر رعایت موازین اسلامی در این دانشگاه از ابتدای تاسیس گفت: به ما انتقادهای بسیاری می کردند که چرا مثلا چادر در دانشگاه آزاد در برخی واحدها اجباری است و یا برخی دیگر انتقادهایی که نسبت به برخی محدودیت‌ها داشتند، در حالی که به نظر ما باید دانشگاه آزاد اسلامی موازین اسلامی را رعایت می‌کرد. ”
بنظر شما دختران دانشجو چادری وبیسواد باشند بهتر است یا اینکه با سواد باشند و امکانات کافی برای تحصیل و تحقیق داشته باشند ولی مثلا مانتویی؟ و دیگر اینکه مگر محیط دانشگاههای دولتی از این لحاظ غیر اسلامی بوده و هست؟!
۵-“هاشمی رفسنجانی ابراز امیدواری کرد کسانی که در پی تضعیف دانشگاه آزاد هستند، شرشان از سر این دانشگاه کم شود. ”
بدون شرح!
۶-“وی در ادامه دانشگاه آزاد را دانشگاهی دانست که هزینه‌ای برای دولت نداشته است و گفت: این دانشگاه هیچ هزینه‌ای برای دولت نداشته، بلکه درآمد زیادی هم به دولت به عنوان مالیات داده است. ”
در اینمورد شما را ارجاع میدهم به مطالعه گزارشی که چندی پیش روزنامه ایران نوشته بود. در این گزارش آمده است:
الف-“وى با طرح این پرسش که اگر دانشگاه آزاد اسلامى یک مؤسسه غیر دولتى و غیر انتفاعى است، چرا از آغاز تأسیس تاکنون میلیاردها تومان تسهیلات دولتى دریافت کرده است، اظهار داشت: دانشگاه آزاد اکثر زمین هاى خود را از ارگان هاى دولتى دریافت کرده است و سالانه همانند دانشگاه دولتى ارزاق یارانه اى دریافت مى کند.”
ب- “وى خاطرنشان کرد: این مؤسسه غیر دولتى به کرات از معافیت هاى مالیاتى برخوردار شده و سالیانه تراز نامه هایى به وزارت دارایى مى دهد که بررسى ها بیانگر آن است که ترازنامه اصلى و حقیقى دانشگاه نبوده است.”
۷-“رفسنجانی در ادامه گفت: برخی می‌گویند دیپلمه‌هایی که بیکار بودند حالا شده‌اند لیسانس‌های بیکار، به نظر من بهتر است ما مردم را باسواد کنیم تا آنها راه خود را پیدا می‌کنند؛ بدترین خیانت به مردم و جامعه این است که راه باسواد شدن مردم را ببندیم. ”
در مورد مزیت دیپلم بیکار بودن بر لیسانس بیکار بودن، قصد داشتم نکاتی که در ذهنم بود را به یکی از دوستان یادآوری کنم. با خود گفتم بهتر است اول نظر ایشان را بپرسم. ایشان علاوه بر دو موردی که مد نظرم بود، مورد سومی را نیز اضافه کردند. اولا اینکه شما مبالغ هنگفتی هزینه کرده و از دیپلم بیکار به لیسانس بیکار ارتقاء پیدا کنید، عاقلانه نیست. ثانیا فردی که لیسانس دارد توقع بیشتری هم دارد و بنابراین مشغول به هر کاری نمی شود و مملکت هم که در هر زمینه ای ظرفیت محدودی دارد و بنابراین نمی توان همه توقعات را برآورده کرد. ثالثا فشار روانی بیشتری روی یک لیسانس بیکار هست تا یک دیپلم بیکار و بقول این دوست ما یک لیسانس بیکار زودتر از یک دیپلم بیکار دیوانه میشود.
دیگر اینکه آیا صرف اینکه ما مردم را با سواد کنیم و بدون نیاز به انجام کارهای لازم دیگر، این به نفع جامعه است؟ و آیا این مصداق بزرگ شدن عضوی از بدن و کوچک ماندن سایر اعضا و عدم تناسب آنها با یکدیگر نیست؟
میدانیم که امروزه همه چیز در جهان استاندارد شده است. و برای هر موردی عدد و رقمی مشخص شده. مثلا اینکه به ازای هر هزار نفر جمعیت، چند پزشک – پرستار – دندانپزشک – داروساز – داروخانه – مهندس – تکنسین – کارگر – کشاورز – سوپر مارکت – آژانس املاک و غیره و غیره و غیره بایستی وجود داشته باشد. سوال:آیا ما در این مملکت در برنامه ریزیها و تصمیم گیریها برای مثلا تاسیس دانشگاه آزاد و … این استانداردها را می دانیم و رعایت می کنیم؟ و آیا بدون رعایت این موارد در دراز مدت با مشکلی مواجه نخواهیم شد؟ آیا استانداردهای آموزشی واداری مالی (اعم از تعداد اعضای هیئت علمی – فضای آموزشی و اداری – امکانات آزمایشگاهی و تحقیقاتی – کتابخانه و شمارگان کتاب – حقوق پرداختی به کارمندان و اساتید – شهریه دریافتی از دانشجویان و غیره و غیره و غیره) در دانشگاه آزاد در گذشته رعایت شده و میشود؟ یادم هست آنموقع که با دانشگاه آزاد اراک (که تازه از بهترین ها بوده وهست!) همکاری میکردم، موقع ثبت نام در حیاط دانشگاه چادر بزرگی میزدند و عملیات ثبت نام همراه با سرگردانی دانشجویان در این چادر انجام میشد!
مسئله بعدی اینست که متاسفانه پایین بودن کیفیت عمومی آموزش در دانشگاه آزاد، که مسئولین آن خود نیز بدان اذعان دارند، تاثیر بسیار نامطلوبی بر کیفیت آموزش در دانشگاههای دولتی داشته و دارد. من بسیاری مواقع با این اظهار نظر برخی از همکاران عضو هیئت علمی مواجه بوده ام که “ای بابا ما برای چی سخت گیری کنیم یا زحمت بیهوده بکشیم در حالی که دانشگاه آزاد شرایط بایسته را ندارد و دانشجویان آنجا خیلی راحت فارغ التحصیل می شوند؟” البته ناگفته پیداست که موارد استثنا در بین دانشجویان، فارغ التحصیلان و واحدهای دانشگاه آزاد یا در برخی رشته ها و گرایش ها نیز وجود دارد. لیکن بنظر من، ما بایستی برآیند و جمع بندی همه موارد را با هم در نظر گرفته و با توجه به آن اظهار نظر و تصمیم گیری نماییم.
و در آخر اینکه برخورد از موضع قدرت را چاره حل مشکل دانشگاه آزاد نمی دانم! بنظر من بایستی مسئولین رده بالای این دانشگاه با دیدی باز و واقع گرایانه و بدور از منافع شخصی و با در نظر گرفتن مصالح جامعه و آینده مردم کلاه خود را قاضی نموده و تدبیری در خور بیاندیشند.
با پوزش از اطاله کلام! والسلام

2 Replies to “دانشگاه آزاد”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *