جعبه آینه
قابل توجه مادرستان
چند روز پیش پسرم مصطفی؛ که سال تحصیلی آینده (یعنی مهرماه) میره کلاس پنجم ابتدایی، گفت بابا ما میز و صندلی جور کردیم یه گوشی تلفن کم داریم! گفتم برای چی؟ گفت میخوام کار کنیم. گفتم چه کاری؟ گفت با دوچرخه برای مردم خرید کنیم تا سود کنیم!
با دوستاش اطلاعیه ای تنظیم و چاپ و تکثیر کردند و شروع کردند. شماره تلفن خونه و شماره موبایل خودش را هم تو اعلامیه نوشته و به در و دیوار نصب کرده.
شب ازش پرسیدم کاری ازتون خواستند انجام بدید؟ گفت آره، خانم فلانی 1000 تومان داده برای افطار حلیم بخریم و 200 تومن به خودمون سود داده. پرسیدم خودت رفتی خریدی؟ گفت نه دوستم رو فرستادم. گفتم چرا خودت نرفتی؟ گفت آخه من مدیرم! گفتم خب حقوق دوستاتو دادی؟ گفت نه آخر ماه میدم. گفتم مگه نمیدونی اسلام گفته تا عرق بدن کارگر خشک نشده باید مزدشو بدی؟ بهتره آخر هر روز بدی که اونا هم انگیزه داشته باشن، بیان کار کنند. گفت باشه روزانه حقوق میدم.
بعد گفت بابا دوچرخه سودش بیشتره یا سی دی فروشی؟ گفتم چطور مگه؟ گفت یکی از بچه ها داره سی دی های بازی دست دومش رو میفروشه. گفتم در کوتاه مدت سود اون بیشتر از شما خواهد بود اما در دراز مدت عکس میشه. راستی یادم رفت بگم، مصطفی به درآمد میگه سود!
دیدیم شم اقتصادیش رشد کرده گفتیم خوبه براش جعبه آینه بگیریم سرگرم بشه. امروز گرفتیم و با یک سرمایه اولیه چیزایی برای فروش، خرید.
مطلب مرتبط: توصیه میکنم این مطلبو بخونید مدیران ژاپن / مدیران ما
این ایده جدید نیست تو شبکه 5 یادمه اون موقع که تازه جو سهمیه بندی بنزبن بود یه فیلم نشون میداد با این مذمون البته طرف خودشم میرفت با دوچرخه جنس جابجا میکرد تلفنم جواب میداد
البته اونا کارشون بیشتر گرفت از درشهر هم اومدن مصاحبه کردن باهاشون! 🙂