تحلیل داستان یک زندانی
انتشار نامه محرمانه کروبی به رفسنجانی، باب جدیدی در چرایی غیراستاندارد بودن بازداشتگاهها باز کرد. خوشبختانه رهبر با صدور دستور تعطیلی یک بازداشتگاه غیر استاندارد، جلوی تکرار وقوع این موارد را در آن بازداشتگاه گرفت. در اخبار دوشنبه 10 اوت 2009 بی بی سی، مطلبی تحت عنوان “مسئله تجاوز و شکنجه زندانیان در ایران بی پاسخ مانده است” را ملاحظه کردم. همچنین در اخبار چهارشنبه 12 اوت 2009 در همان منبع، خبری تحت عنوان “لاریجانی: آزار جنسی بازداشت شدگان کذب است” منتشر شده. در جای دیگری، “چند خاطره از زندان و تجاوز به زندانیان” دیدم.
در داستانها و ضرب المثلهای این مرز و بوم و همه ممالک مواردی وجود دارد که به طرزی شیوا به برخی مسائل مهم پرداخته میشود. مثلا داستان چوپان دروغگو که الآن احمدینژاد شده مصداق آن. ممکن است شما بارها و بارها یک داستان یا ضرب المثل را شنیده باشی ولی تا زمانی که مصداقی برای آن پیدا نکرده ای، به عمق آن پی نبرده باشی و به دلیل و ریشه بوجود آمدن آن نیاندیشیده باشی. من داستان زیر را بارها شنیده بودم اما تا قبل از مطرح شدن شکنجه های جنسی اخیر خوب به آن توجه نکرده بودم:
آورده اند که شخصی را مدتی ماموران دولتی در حبس داشتندی و پس از اندی آزادی نصیبش شد. برای کسان تعریف همی کرد که زندانیان را یا می… و یا میکشتند. پرسیدند تو را چه کردند؟ گفت مرا کشتند!
انصافا این موضوع تجاوز به زندانیان موضوع پیچیده ایست و اثبات آن مشکل. این لاریجانی را بگو که در واکنش به درخواست مهدی کروبی برای بررسی احتمال تجاوز به دختران و پسران در بازداشتگاهها اعلام کرده که موضوع آزار جنسی بازداشت شدگان کذب است و خواسته اگر “آقای کروبی شواهد و بینه ای مبنی بر آزار و تجاوز جنسی در اختیار دارد” در اختیار مجلس بگذارد.
یکی نیست به ایشان بگوید آخر اگر به خودت در بازداشتگاه تجاوز کرده باشند، حاضری بیایی و شهادت دهی و مورد آزمایش و معاینه قرار بگیری؟ این مسئله را باید از طرق غیرمحسوس و با گماشتن مامور مخفی تحقیق کرد. خب طبیعی است که وقتی شما از زندانبانان بپرسی که به زندانیان تجاوز میکنند یا نه؟ پاسخ آنان منفی خواهد بود. همینطور اگر از زندانیان بپرسی که به شما تجاوز شده یا نه، قریب به اتفاق آنان خواهند گفت مرا کشتند!

البته اين پيشنهاد شما درمورد مامور مخفي زماني مصداق پيدا ميكند كه اينها واقعا بر آن باشند كه حقيقت را بيابند. به اعتقاد من اينها بيش از آنكه به فكر حقيقتيابي باشند به دنبال سرپوش گذاشتن بر چنين وقايعي هستند. پس نميتوان انتظار داشت كه راه معقولي براي كشف حقيقت اتخاذ كنند.
ارباب حكومت ما در حال حاضر به سه دسته تقسيم شده است. گروهي مجريان اصلي اين جنايتها هستند و از هر راهي براي سرپوش گذاشتن بر جنايتهايشان استفاده ميكنند. گروه دوم كساني هستند كه (شايد به خاطر حقطلبي و يا شايد به خاطر انتقامجويي!!!) به دنبال افشاي اين جنايتها هستند كه البته تعداد اعضاي اين گروه بسيار كم است. گروه سوم نيز كساني هستند كه چشم خود را بر حقيقت بستهاند و خود را به خواب زدهاند مبادا كه ميز رياستشان و صندلي قدرتشان را از دست بدهند. حالا در اين اوضاع شلمشوربا چگونه ميتوان انتظار داشت كه اينها بخواهند كاري براي روشن شدن حقايق بكنند؟
انصافا” تحلیل واقعگرایانه و درستی بود . ولی دوست عزیز ، باور کن وقتی که من قسمت اول این تحلیل را در متن بالاترین خواندم برایم سوء تفاهم شد و فکر کردم شما میخوای بگی که اصلا” تجاوز در زندانها دروغه . من به قصد منفی دادن به این لینک صفحه را باز کردم و خواستم بقیه مطلب را هم ببینم و بعد منفی بدهم ولی دیدم شما هم مثل من فکر میکنی .
باعتقاد من بهتر بود شما قسمت دوم تحلیل را در بالاترین منعکس میکردی(از آنجا که :آورده اند که شخصی را مدتی ماموران دولتی در حبس داشتندی،تاانتهای مطلب ) ؛ آنوقت مطمئنا” این لینک داغ میشد و امتیاز خوبی می آورد . موفق باشی
سلام
من مطلب را به بالاترین نفرستاده ام!