داستان عشق و دیوانگی
زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت! گفت : بیایید بازی کنیمٍ ، مثل قایم باشک...
داستان
زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت! گفت : بیایید بازی کنیمٍ ، مثل قایم باشک...
زمانی که دل مشغولی موجودی را بنا کرد آن موجود ۴ دست و ۴ پا داشت . بعد از مدتی توانمند شد و برای خدایان قربانی نمی کرد شمشیر ازلی...
امروز می خوام داستانی را براتون تعریف کنم که به نظرم جالبه اما این داستان جنبه اساطیری داره و در رابطه با خلقت انسان است داستان به این شرح است...
این داستان کمی طولانیست. پس لطفا کمی حوصله کنید: در روزگاران قدیم پیرمرد خارکنی زندگی را به سختی میگذراند. روزی پس از کندن چند پشته خار کنار جاده مالرویی به...
گفتم بد نیست بعضی اوقات در راستای احیای فرهنگ مردم داستانهایی هم پست کنم. اولیش این داستانه: شبی دزدی از بالای دیوار خانه ای بداخل حیاط پرید. صاحبخانه متوجه شد...
مطلب دردناک زیر پیشنهاد یکی از دوستان خوب برای درج در وبلاگه. تورا به خدا با بچه هاتون اینجور نباشید: کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و...