متعه و ده نمکی؟!

1- مطلب “متعه” را که خواندم یاد یک داستان افتادم:
آورده‌اند که در مجلس عقد عروسی زیدی، یک نفر معمم (از علمای بزرگ) را برای جاری کردن صیغه عقد دعوت کرده بودند. مردی کلاهی (ظاهرا از فرنگ برگشته) از “آقا” میپرسد: این صیغه که میخوانید چه ارزشی دارد؟ این که چند کلمه حرف است! چه لزومی به گفتن این حرفها هست؟
معمم بدون اینکه حرفهای کلاهی را به روی خود بیاورد، به خوردن چای و میوه و شیرینی با خیال راحت و با حوصله مشغول میشود. مرد کلاهی سرشار از غرور ناشی از (به خیال خود) شکست معمم، به خود میبالیده که ناگهان فرد معمم خطاب به او با صدای بلندی که کل مجلس و مهمانان را تحت‌الشعاع قرار داده میگوید: الاغ!
– با من هستید آقا؟!
– بله با تو هستم گاو
– چرا توهین میکنید آقا؟
– من توهین نمیکنم. من دارم حرف میزنم. خودت گفتی که حرف تاثیری ندارد!

حالا شده حکایت ترجمه “متعه” به “ج‌ن‌‌د‌ه”!!! ببینید آقا، چرا به این سادگی مغلطه میکنید؟ واقعا متوجه نمیشوید و تفاوت را نمیدانید یا خودتان را به نادانی میزنید؟ صیغه در اسلام حلال و هرزگی حرام است. صیغه شرایطی دارد که در صورت رعایت هیچ مشکل فرهنگی و اجتماعی به وجود نخواهد آورد. ضمن اینکه مشکلاتی را (که مخصوصا اخیرا گریبانگیر این ملت و مملکت شده) در جامعه حل میکند. اینکه در پست قبلی گفتم که طرح خانه‌های عفاف پیشنهادی آقای رفسنجانی باید عملی میشد، علتش همین فلسفه صیغه و فواید آن برای جامعه است. البته خدا به بندگان توصیه به تقوی و خویشتن‌داری کرده اما برای کسانی که توان تحمل‌شان کم است، راه صحیح را باز گذاشته است. هیچکس منکر مضرات فساد پنهان در جامعه نیست. اگر شما هستید بحث کنیم؟! من عالم دینی نیستم و خیلی خوب و کامل شرایط متعه را نمیدانم. هم برای زن شرایط دارد و حتی برای مرد هم! اگر شرایطش را نمیدانید بروید بپرسید.

2- یک استاد دانشگاه گفته: حجاب، مردان را به ازدواج تشویق میکند. در جایی دیدم که نوشته بودند دلیل بالا رفتن سن ازدواج در ایران، کم توجهی به حجاب و بدحجابی است. این میتواند باشد و از طرفی نتیجه جنگ و کم شدن تعداد مردان نیز هست.

3- از ططری پرسیده‌اند: اما در سفرهای استانی استقبال خوبی از رییس جمهور می شود نظرتان درباره استقبال مردم شهرستان ها از احمدی نژاد چیست؟ پاسخ داده: مردم شهرستان ها رسمشان این است هر کس به شهرشان برود از او استقبال می کنند ؛ زمان قدیم یک کسی پدرش مرده بود و رفته بود به فاتحه خوانی و جمعیت را که دیده بود خیال کرده بود آدم مهمی است اما فردایش به فاتحه خوانی فرد دیگری رفت و دید وضع آنجا بدتر است و مردم بیشتری آمده اند.این مردم رسمشان است که هر کس به شهرشان برود به احترام از او استقبال می کنند و هیچ ربطی به کس خاصی هم ندارد که گمان شود چون فلان کس به آن شهر می رود از او استقبال می کنند.

4- این ده‌نمکی هم آدم باحالی است! گفته: اگر ما آن شب بودیم که نمی گذاشتیم سه شبانه روز طول بکشد، همان شب اول غائله را تمام می کردیم.  در زمان صدام رفته بودم عراق، یکی از اعضای حزب بعث از من پرسید در ایران چه خبر شده بود، شنیده ام که دانشگاه ها معترض شده اند. من هم برایش شرح دادم. و او گفت اگر این حادثه در عراق انجام می گرفت صدام دستور می داد کل دانشگاه را با هواپیما نابود کنند و ماجرا تمام می شد.
یکی نیست بهش بگه بابا، اگر فکر میکنی کار رو باید یک شبه تمامش میکردید، خب این جوری میشه اقتدا به همون صدامی که باهاش میجنگیدید و میجنگیدیم!!!

18 Replies to “متعه و ده نمکی؟!”

  1. سارا

    زن یائسه 10 دقیقه می تواند صیغه یک مرد باشد و بلافاصله 5 دقیقه دیگر….. از مزایای صیغه برای زنان نزدیک شدن به مرزهای چند شوهری است!!!!!!

  2. سارا

    آقای سعید دختران گرم مزاجی هم هستند که از 9 سالگی گرفتار خود ارضایی می شوند چون تمایل و رشد لازم برای تشکیل خانواده را ندارند ولی تمایل به ازدواج موقت دارند که منوط به اذن پدر شده است. آیا متعه برای چنین دخترانی مطلوب بلکه واجب نیست؟ آیا اگر دختر داشته باشید حاضرید در نه سالگی اجازه ازدواج دائم و موقت را به او بسپارید تا مرتکب گناه نشود؟ یا او از او توقع خویشتن داری دارید؟ پس چرا همسرتان نباید از شما توقع خویشتن داری داشته باشد؟

  3. رکسانا

    1400 سال است که متعه توسط رسول الله(ص) حرام اعلام شد ه وشما هنوز اندرخم یک کوچه اید.

  4. saeed98

    باسلام خدمت شماوهمه شیعیان مرتضی علی(ع).من خودم شخصا متغه راکاملاقبول داشته ویک سنت میدانم.جوابی دارم برای کسانی که متعه راقبول ندارند.خداوندهمه انسانهارامتفاوت خلق کرده.خودمن انسان گرم مزاجی هستم وهمسرم سردمزاج هست.بخاطر2فرزندم نمیتوانم ازهمسرم جداشوم.بنظرشما متعه برای من راه حل مناسبی نیست؟

  5. sara

    Ba salam.az inke be soala pasokh midid mamnonam.soali ke man daram in ke 1.afradi ke sighe mikonan be ham az lahaze rohi be ham vabaste mishan ham fiziki.age bekhan badan ba kase digei ezdevaj konan dare,mammon misham pasokh soalatamo koli moshkel barashon be vojod miyad,va hamon joda shodaneshon zarbe rohi barashon dare,pas behtar nist sabr konan? 2.aghayoni ke moteahelan va hamsar daran chera bayad sighe konan vaghti mitonan ba hamsareshon rabete jensi dashte bashan?yani bide heyvani ensanha az boede atefi va ensanishon mohem tare? 3.aghaee ke ezdevaj karde va khanomiyo sighe mikone ,hamsaresh ba in mozo che latme haye rohi be un vared mishe va momkene bonyane khanevadegishon az ham bepache.aya aslam ghanoni vaze mikone ke baese foropashiye khanevade beshe? Az inke farsi tayp nakardam sharmandeam,chon kibordam moshkel bedahid

  6. وارطان

    با كمال احترام به دين و مذهب و نظرات دوستان گرامي، در اين مورد خاص من تاحدودي با نظرات «دورترها» موافقند. من اعتقاد به نسبيت اخلاق دارم برعكس اسلام كه اخلاق را مطلق مي‌داند. در اين مورد خاص نيز معتقدم اخلاق جنسي مشمول مقتضيات زماني و مكاني مي‌شود. يعني بسته به زمان و مكان متغير است. با توجه به شرايط جاري مملكت كه مسائل جنسي را به يك مشكل و معضل لاينحل تبديل كرده است، معتقدم ج.ن.د.گ.ي شغل نامناسبي است، هرچند نظرم بر اين است كه در ساير كشورها به عنوان يك شغل مورد قبول است چرا كه حتي چنين زناني نيز ماليات پرداخت مي‌كنند، بيمه مي‌شوند و مواردي از اين دست. به نظر من براي حل معضل فعلي كشور و رفع قبح مسائل جنسي، ترويج متعه راه مناسبي است. البته بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه حتي متعه (كه شكل كاملا اسلامي دارد) مورد پذيرش عموم مردم نيست و حتي اين امر بسيار قبيح تلقي مي‌شود. اگر به اين نكته دقت بكنيد خواهيد ديد كه ايراني اسلام را با افكار و عقايد تاريخي خود مخلوط كرده است و آن اسلامي كه ايراني از آن اسم مي‌برد اسلام واقعي نيست.

  7. من و متعه ام

    متن زیر توسط یکی از خوانندگان وبلاگم قبلا به این موضوع داده شده بود که بدون تغییر درج میشود :

    روابط آزاد جنسي يك سري مفاسد دارد كه در ازدواج موقت اثري از آن ها نيست.و ازدواج موقت يك سري منافع و مصالح دارد كه زنا عاري از آنهاست و ما در ذيل به برخي از اين موارد اشاره مي كنيم:

    1-از آن جايي كه زن در فحشاء احساس گناه مي كند،تكرار عمل،حياء خدادادي را در وجود او از بين مي برد.در حالي كه زن در متعه احساس گناه ندارد و حياء او هم چون زنان دائم محفوظ مي ماند.

    2-زن در روابط آزاد به دليل دسترسي آسان به او و نبود عقد و قرارداد،به موجود مبتذل و بي ارزش تبديل مي شود و ديگر آن ارزش و احترامي كه در سابق داشت،ندارد و مردان حاضر نيستند براي وصال به آن،فداكاري كنند.در حالي كه در متعه،زن خود را طبق قراردادي كه طرفين با رضايت خود و با شرايط معلوم تنظيم كرده اند،در اختيار مرد مي گذارد و اين موضوع تكريم مقام زن و احترام به زن است.

    3-لذت جنسي در فحشاء به مراتب كمتر از ازدواج موقت است.

    چرا كه:

    اولاً افكار زن و مرد در زنا به خاطر منافات با وجدان و فطرت و احتمال مجازاتي كه مذهب بيان داشته،پريشان بوده و در حقيقت جسم ها در اختيار هم هست،امّا روح ها و مغزها در اختيار هم نيستند. به خلاف متعه، كه هر دو روحاً و جسماً يك راه را طي مي كنند.

    ثانياً مرد در ازدواج موقت مي فهمد كه اين زن تا پايان مدت عقد،منحصر به ايشان است و اين خود لذت آفرين است.در حالي كه اشتراكي بودن زن،براي مرد،عذاب آور است.

    4-چشم زن فاحشه درپي پول مرد است،نه عشق آن.در حالي كه در متعه آن چه موجب پيوند شده،عشق است و مهريه از شرايط آن به حساب مي آيد.البته استثنائاتي هم دارد.

    5-در ازدواج موقت زن و مرد امكان ازدواج دائم را از نظر دور نساخته اند،مخصوصاً زماني كه صاحب فرزند شوند و اين انساني تر است.در حالي كه در فحشاء چنين چيزي نيست و هيچ زن و مردي هر چند خود فاسد باشند،حاضر نيستند با فاسدي ديگر براي هميشه محشور شوند.به عبارت ديگر،روابط جنسي در فحشاء بسيار موقّت تر از ازدواج موقت است چه رسد به اين كه تبديل به ازدواج دائم شود.

    6-در ازدواج موقت ابتدا زن محدود مي شود به اين كه در يك زمان همسر دو نفر نباشد،و سپس مرد محدود مي گردد.زيرا وقتي كه هر زني اختصاص به مردي پيدا كند،مرد ديگري نمي تواند با او مرتبط شود.در حالي كه در روابط آزاد،اين محدوديت هاي معقول و منطبق بر فطرت وجود ندارند.

    7-رواج روابط آزاد،مانع از تشكيل كانون گرم خانواده مي شود.زيرا اگر جوانان بتوانند بدون تن دادن به مسئوليت هاي خانوادگي و پايبندي به متن قراردادي كه خود امضاء كرده اند،از زنان كام بگيرند،ديگر اقدام به ازدواج به يك نفر نخواهند كرد،آن هم با شرايط و مسئوليت هاي سنگين.

    8-در زنا هيچ يك از زن و مرد،مسئوليت نگهداري و تربيت فرزند را بر عهده نمي گيرند و آن ها را فداي شهوت راني هاي جديد خود مي كنند كه پديدار شدن نسل بي بند و بار و فاقد اخلاق و تربيت را به دنبال دارد كه ضررهاي جبران ناپذيري بر پيكره فرد و اجتماع وارد مي سازد.در حالي كه فرزند به دست آمده از ازدواج موقت با فرزند ازدواج دائم هيچ فرقي ندارد،نه در ارث و نه در ساير حقوق اجتماعي.

    9-بچه اي كه از زنا و روابط نامشروع به وجود مي آيد،به خاطر اضطراب هاي روحي پدر و مادر در حين مقاربت كه ناشي از انجام عمل خلاف است،از تعادل روحي برخوردار نخواهد بود،در حالي كه بچه اي كه از متعه به وجود مي آيد،اين مشكل را نخواهد داشت.

    10-در ازدواج موقت،به خاطر محدوديت زن به يك مرد و نگهداشتن عده پس از جدايي،انساب حفظ مي شود،در حالي كه در زنا انساب محفوظ نمي ماند و پدر اشخاص شناخته نمي گردد.

    11-در ازدواج موقت احكامي جاري است كه زن و مرد مي توانند از آن به نفع طرفين استفاده كنند،در حالي كه اين امتياز در فاحشگي نيست.

    • خسروبیگی

      از نویسنده وبلاگ “من و متعه ام” بخاطر کمک به تکمیل مطلب تشکر میشود.
      لطفا سایر دوستان هم اگر مطلبی برای کاملتر شدن بحث دارند دریغ نفرمایند!
      راستی ممکن است این سوال برای برخی خوانندگان مطرح شود که: با توجه به بکارگیری روشهای جلوگیری از حاملگی آیا مزایا و معایب ازدواج موقت و فاحشگی در مورد فرزند هنوز بایستی مدنظر باشد؟
      فکر میکنم بلاگر فوق پاسخهایی به این پرسش در چنته داشته باشند؟!

      • من و متعه ام

        سلام

        در این مورد مفصل مطالبی در وبلاگ درج شده که بجای کپی و پیست آنها دوستان علاقمند را ارجاع میدهم به مطالبی که پیرامون «عدّه» و «فلسفه احکام» در وبلاگ نوشته ام و اهمّ آن در ستون کناری وبلاگ لیست شده و قابل دسترسی است.

        مختصرش اینکه : آنچه در مورد عدم رضایت شارع به اختلاط میاه(اختلاط آبها) مطرح است ، علت و فلسفه حکم نیست که با از بین رفتن آن مساله چند مرده بودن یک زن بدون مشکل باشد.

        آنچه در لسان بسیاری از متکلمین دینی و حتی یکی دو حدیث معروف در این مورد هست، اشاره به «فایده جانبی» حکم است نه «علت حکم»

        یعنی اگر عدّه باشد چند فایده هست یکیش همین که آبها قاطی نمیشه و معلوم میشه بچه از کیه. اما علت درج حکم این نیست که حالا طرف بیاد بگه با آزمایش معلوم میکنیم مال کیه یا جلوگیری میکنیم و …

        مثالی که بارها در وبلاگ زده ام این است : مردی که پنج سال است در آمریکاست، همسر دائمش را که در ایران است و پنج سال است که اصلا ندیده طلاق میدهد. این زن بنا به نظر دین باز هم باید عدّه نگه دارد.

        سایر توضیحات و مثالها و تفصیلها و پرسشها در مطالب وبلاگ هست که کسی علاقه داشت مراجعه کند.

  8. d u r t a r h a

    حرف‌های شما را تا حدود زیادی قبول دارم و این‌که به نظرتان صیغه کردن فرهنگ خوبی‌ست و … را درک می‌کنم.
    حالا این‌جا سؤالی پیش میاد:
    در نظر شما – دقیقاً شخص شما – تفاوت‌های متعه و ج‌ن‌ده در چه فاکتورهای‌ست؟
    تقریباً مطمئن‌ام که «تعریف» من و شما – من و شمای نوعی – از واژه‌ی ج‌ن‌د‌ه متفاوت است. همین. با تعریف من، این دو مفهوم کاملاً به هم نزدیک‌اند.

    • خسروبیگی

      ببینید این من و شما نیستیم که دو کلمه «متعه/صیغه» و “ج‌ن‌د‌ه/فاحشه/هرزه” رو تعریف میکنیم. اینها قبلا تعریف شده اند چه در شرع و چه در عرف. یعنی شما از هرکس بپرسید که صیغه با فاحشه فرق دارد یا نه؟ میگه بله. فرقش را هم همه میدونند. صیغه کسی است که شرایط دینی مسئله رو قبول داره و رعایت میکنه و اون یکی رعایت نمیکنه! عمده شرایطش هم خوندن کلمات مخصوص صیغه و نگه داشتن عده هست! البته اکثر علما معتقدند که لزومی نداره متن صیغه به عربی خونده بشه.
      نظر من – دقیقا شخص خود من – هم همینه!
      ببینید صیغه و هرزه تفاوت ماهوی دارند و همین تفاوت هم باعث شده که اسمشون متفاوت باشه. اگر هر دو یکی بودند که دیگر ضرورتی نداشت برای آنها از دو اسم متفاوت استفاده کنیم!
      اینکه معتقدید این دو به هم نزدیکند به نظر من هم درسته و هم غلط!
      درست به خاطر فاصله بهشت و جهنم که یک پل باریک است و غلط به خاطر اینکه زنان هرزه ممکن است اصلا مسلمان نباشند و یا اسما مسلمان باشند و واقعا نباشند. فرق یک مسلمان اسمی و واقعی هم در همین موارد معلوم میشه دیگه. به نظر شما اینطور نیست؟
      کسی که صیغه میشه وجدانش راحته که کارش غلط نیست و بخاطرش مجازات (قانونی در دنیا یا عذاب در آخرت) نمیشه اما فاحشه این آسودگی خیال رو نداره و همواره اضطراب داره. ممکنه مسلمان هم نباشه و یا احکام اسلام رو درست ندونه ولی فطرتا میدونه که کارش غلطه.
      ببینید در خارج هم زنانی که شغلشون اینه اکثرا از بیان اون ابا دارند و مخصوصا به بچه هاشون نمیگن که چکاره اند. حتی بچه های اونها هم اگر بدونند اغلب از گفتن موضوع به دوستان و همکلاسیهای خود خودداری میکنند. چرا؟؟؟ به علتش تا حالا فکر کردی؟
      شما برو همون “خاطره دلبرکان غمگین من” رو که اخیرا منتشر شد بخون. میفهمی که حتی کسانی که شغلشون اینه، صریحا یا تلویحا اقرار به بدی اینکار دارند.

      • d u r t a r h a

        من سوالی از خدای شما دارم:
        واقعاً در آخرتی كه شما می‌گوييد, ج‌ن‌د‌ه‌ها با متعه‌ها فرقی دارند به جز آن چند جمله‌ی فارسی يا عربی؟
        فرق‌شان در چيست؟
        بحث ديگری هم هست. متعه‌ها واقعاً حس می‌كنند دارند كار بدی می‌كنند اگر صيغه جاري نشود؟ بعد كه صيغه‌ خوانده شد حس خوبي پيدا مي‌كنند؟ حس مي‌كنند كه ديگر غذاب‌وجدان ندارند؟ تعارف چرا؟ همه‌ي ما بلديم كارهاي خودمون رو توجيه كنيم و با گفتن چندتا جمله – در هر زمينه‌اي – كارمون رو اخلاقي جلوه بديم.
        نمي‌دانم شما چند سال خارج از كشور بوده‌ايد. ولي واقعاً تصور مي‌كنيد ج‌ن‌د‌ه‌هاي خارجي عذاب وجدان دارند از كاري كه مي‌كنند؟ ج‌ن‌د‌ه‌هاي ايراني عذاب وجدان دارند؟ بيش‌تر ج‌ن‌د‌ه‌ها شايد از سختي وضعيت كار و عدم ثبات شغلي و عدم امنيت وقتي كه دولت كشوري حمايت‌شان نمي‌كند بنالند, ولي عذاب وجدان را بعيد مي‌دانم. شما كه فكر نمي‌كنيد همه‌ي آدم‌ها به عذاب آخرت اعتقاد دارند؟
        انكار كردن ج‌ن‌د‌ه بودن پديده‌اي‌ست كه به فرهنگ ربط دارد. در فرهنگ و تاريخ عموماً مرسوم بوده كه ج‌ن‌د‌ه آدم بديه. مثل دزد. شايد براي اين باشه كه ج‌ن‌د‌ه ها انكار مي‌كنند شغل‌شون رو. ولي به نظر من يك شغله و اشكالي هم نداره اگه از روي انتخاب باشه.
        يك حسي به من مي‌گويد كه واژه‌ي زنان هرزه رو به جاي ج‌ن‌د‌ه‌ها به كار مي‌بريد و بار كلامي سنگين و منفي‌اي را منتقل مي‌كند. آيا به نظر شما, مرداني كه زنان مختلفي را صيغه مي‌كنند, هرزه هستند يا نه؟ به نظر من اين دو مورد كاملاً مثل هم هست. اگر اين هرزه هست, آن هم هست. با اين تفاوت كه عموماً شغل مردان ج‌ن‌ده‌گي نيست ولي شغل زنان به قول شما هرزه ج‌ن‌ده‌گي‌ست.
        البته من و شماي نوعي در بنياد قضيه با هم متفاوت هستيم. چون شما معتقد هستيد كه چيزي كه دين مي‌گويد درست است و خلاف آن مشمول مجازات ولي من نه.
        تعريف من از جنده اين است كه زن يا مردي كه در برابر ارائه‌ي خدمات جنسي, پول يا خدماتي دريافت مي‌كند. و تعريفم از متعه هم همين است, فقط تفاوت‌اش چند جمله است كه آن چند جمله به نظرم فرقي در نفس عمل ايجاد نمي‌كند.
        ج‌ن‌ده بودن به نظرم كار بدي نيست. پس متعه‌بودن هم به نظرم كار بدي نيست, به شرط اين‌كه متعه‌ها احساس نكنند برتري‌اي بر ج‌ن‌د‌ه ها دارند.

        • خسروبیگی

          خب اینها هم نوعی اعتقاد است! اما درست یا غلط بودن آنها بعدا معلوم میشود. البته برای خود شما.
          در ضمن جواب سوالتان را از خدا نمیدانم چطور باید بگیرید؟!
          البته قطعا جواب سوالتان داده شده است. اما اگر میخواهید از شخص خدا جواب بگیرید، راهش را من بلد نیستم. ولی مطمئنم که خدا حجت را بر همه تمام میکند حالا چه جوری؟ خودش بهتر میداند. شاید به خوابتان بیاید و شاید…

        • من و متعه ام

          در مطلب متعه و فحشاء همین حرف را مطرح کردم :
          http://man-mote.tumblr.com/post/29576071/5
          نقطه افتراق من و شما در بحث اخلاق (دین به جهنم!) این است که ما مبنای اخلاق را از دستورات دین میگیریم و شما میخواهید با مراجعه به آراء عموم مردم بگیرید. خب بگیرید اما اسمش را دین و اخلاق نگذارید و ما هم هیچ ارزشی برای آن قائل نیستیم. (همانطور که در لینک بالا گفته شده)

  9. پنگوئن

    کاملا با نظرت درباره متعه موافقم.
    عجیبی داستان جاییه که میبینیم موافقان روابط جنسی آزاد، متعه را با ج‌ن‌د‌ه‌گی مترادف می گیرند!

  10. من و متعه ام

    احسنت احسنت!

    البته جسارتا تصحیح کنم این بخش از حرف شما رو که گفتید : «خدا به بندگان توصیه به تقوی و خویشتن‌داری کرده اما برای کسانی که توان تحمل‌شان کم است، راه صحیح را باز گذاشته است»

    خدا کسانی که به ازدواج (موقت یا دائم) دسترسی ندارند را توصیه به صبر و تقوا و پاک نگه داشتن دامن کرده.

    در کل حرفهای دلنشینی بود و البته قبل از نوشتن این مطلب، من مطلب وبلاگ « دورترها » رو دیده و براش هم کامنت کذاشتم.

پاسخ دادن به رکسانا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *