پاکی و عقل
۱- در جاده هراز رانندگی میکردم. پشت یک اتوبوس نوشته بود:
بارالها تا پاکم نکردی خاکم نکن.
۲- در اطاق یکی از همکاران در پتروشیمی اراک این شعر به دیوار نقش بسته بود:
آنانکه به کار عقل در می کوشند
هیهات که جمله گاو نر می دوشند
آن به که لباس ابلهی در پوشند
کامروز به عقل تره می نفروشند
One Reply to “پاکی و عقل”