خدا رو شکر
خب؛
آدم وقتی به بعضی از اتفاقات قبلی زندگیش فکر میکنه؛ به قول امام خمینی؛ پی میبره که
چه بسا ما از چیزی بدمان می آمد ولی بعدا فهمیدیم برایمان خوب بود!
پس جای شکرش باقیه که چشمانمون باز شد!!
1- آیا گفته ها و نوشته های رو به دیوار، اصلا، اعتباری دارند؟ و تو! انگار که داری با دیوار حرف میزنی… ( + )
2- این “وبلگردی/ولبگردی” هم (که یک اصطلاح من در آوردیست)؛ خاطره خفنی بود! گیر دادند!! شانس آوردم!!!
3- مهاجرت: از ابراهیم نبوی؛ خاطره ای خوانده بودم. کاش حوصله داشتم میگشتم پیداش میکردم. در بخشی از آن آمده بود: … من فهمیدم دیگه اینجا؛ جای ماندن نیست. با خود گفتم باید هر چی میگن بگم حق با شماست من اشتباه میکنم تا ولم کنن در برم …
4- گاهی اوقات،صحبت کردن با دیوارها با فایده تر از صحبت کردن با برخی از افراد است
و تو!
هنوز…
انگار داری با دیوار حرف میزنی…
پی نوشت:
برچسب “ 13910626 ” ایجاد شد.
3 Replies to “خدا رو شکر”