از زیارتنامه حضرت معصومه (س)
چند روز پیش داشتم به حرم حضرت معصومه (س) میرفتم برای زیارت. در بین راه با خودم یه لحظه فکر کردم که “این حضرت معصومه مگر چکار کرده که اینقدر...
داستان
چند روز پیش داشتم به حرم حضرت معصومه (س) میرفتم برای زیارت. در بین راه با خودم یه لحظه فکر کردم که “این حضرت معصومه مگر چکار کرده که اینقدر...
دوستی میگفت من قبلا بدنبال آسایش بودم اما مدتیست به دنبال آرامشم و داستان مرتبط زیر را تعریف کرد: روزی پیامبر اسلام (ص) با عده ای از یارانش از صحرا...
روزی داماد ملانصرالدین، دخترش را کتک زد. دختر گریه کنان به نزد پدر آمد و گله از شوهر کرد. ملا گفت تو را با چی کتک زد؟ گفت با چوب....
دیروز مجلس ختم یکی از همکلاسیهای دوره ابتدایی من بود. ایشان از اقوام، دوستان و هم سن و سالان خودم بود. روحانی در بالای منبر داستان زیر را تعریف کرد:...
دوست عزیزم آقای محمودی در وبلاگ خود (عدم تحمل گلوتن) داستان جالبی نوشته که حیفم آمد بازنشرش نکنم: داستان موش موشی درخانه تله موش دید، به مرغ و گوسفند و...
در کتاب “قصه های قرآن، بررسی کامل قصه های قرآن بر اساس آیات و روایات، به همراه قصص الانبیاء” نوشته ی علی اکبر میرزایی – انتشارات صالحان چاپ اول سال...
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند. تلاطم های زندگی حکمتی از خداوند است… پس از خدا...
وزیری برادرزاده یتیم خود را زیر پر و بال و تحت پوشش و در خانه خود بزرگ کرده بودی. روزی به خانه آمد و به همسرش همی گفت: -این گوشت...
مصطفای ما (که کلاس اول راهنماییه) قوه تخیل خوبی داره و انشاهای جالبی (مخصوصا تخیلی) مینویسه. ابراز علاقه به نویسندگی کرد. با معلم عزیز انشای ایشون صحبت کردم که خط...
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد. از او پرسید : آیا...