شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی

شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی

کوچ کرده دسته دسته آشنایانم ولی باز
باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی

وای از دنیا که یار از یار می ترسد
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد

عاشق از آوازه دلدار می ترسد
پنجه ی خنیاگران از تار می ترسد

شه سوار از جاده هموار می ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد

سازها بشکست و درد شاعران از حد گذشت
سالهای انتظار بر من و تو بد گذشت

آشنا ناآشنا شد
تا بلی گفتم بلا شد

گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه ی ویرانه را بر سر زدم

آب از آبی نجنبید
خفته در خوابی نجنبید

“”””””””””””””””””””””””””

[ Video ]
این خواننده زن تاجیکستانی با این آهنگ زیبا حسابی کولاک کرد و همه را عاشق خودش کرد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *