درست نوشتن کار خوبی است!
مدتها پیش این مطلب را خوانده بودم
دنبالش میگشتم
تا اینکه بالاخره پیداش کردم
مطلب خوب و بسیار مهمی است
حتما با حوصله و دقت بخوانید و عمل کنید
برای اینکه اگر بعدا از منبع اصلی حذف شد (موارد مشابهی به تعدد اتفاق افتاده – مثلا)
از دست نرود
عینا در ادامه مطلب کپی میشود
ضمنا میخواستم برایشان کامنت بزارم که موفق نشدم!
تا به حال برایتان پیش آمده که در خواندن مطالب یک وبلاگ و فهمیدن آن دچار مشکل بشوید و مجبور شوید آن را چند بار بخوانید یا مفهوم جمله را «حدس» بزنید و یا کلا از خیر خواندنش بگذرید؟ یا برایتان پیش آمده که در یک متن چند خطی، چندین غلط املایی ببینید؟ یا آنقدر توی متن، علائم نگارشی مختلف ببینید که نفهمید جمله در کجا تمام شده است، یا برعکسش به متنی برخورده باشید در حد چند صفحه؛ اما دریغ از یک «نقطه»ی ناقابل؟!
تا حالا پیش آمده است که ببینید یک کلمهی واحد، در وبلاگهای مختلف، شکلهای متفاوت نگارشی به خودش بگیرد و آخرش هم نفهمید که مثلا «وبلاگش» درست است، یا «وبلاگش» و یا «وبلاگاش»؟
شاید بعضیها فکر کنند حالا یک «کاما» کمتر و بیشتر، آنقدرها مهم نیست که آدم وقتش را صرف اینها بکند؛ مهم اصل مطلب است که باید نوشته شود. ولی یک مقایسهی ساده میان متنهایی که چند نکتهی سادهی نگارشی درشان رعایت شده است، با متنهایی که نویسندهاش توجه چندانی به این نکتهها ندارد، نشان میدهد که خواندن متنهای دستهی اول، اغلب سادهتر است و خواننده منظور نویسنده را بهتر میفهمد و کمتر ممکن است دچار سردرگمی در پیدا کردن مقصود اصلی نویسنده بشود.
رعایت بعضی از این نکتهها هم، هرچند ممکن است در خوانا کردن مطلب، زیاد مؤثر نباشد؛ اما ظاهر کار را تر و تمیزتر و منظمتر و زیباتر میکند.
دقت در نوشتن علاوه بر اینکه به زیبایی متن و بهتر خوانده شدن آن کمک میکند، در پایایی و ماندگاری زبان فارسی و حفظ آن از تحریفات و تغییرات و دگرگونی هم مؤثر است. فکر کنم همین دلایل کافی باشد برای اینکه با بعضی از این قواعد و نکتهها آشنا بشویم.
پاراگرافبندی
خواننده در اولین لحظهی ورودش به وبلاگ، قبل از هر چیز با ظاهر نوشتهها روبرو میشود. خیلی وقتها هم به خواندن قسمتهایی از مطلب بهطور خلاصه اکتفا میکند و اگر به نظرش مطلب جذابی بود، آن وقت است که شروع به خواندن کل مطلب میکند. در این نگاه اولیه، معمولا جملههای اول هر پاراگراف هستند که خوانده میشوند. به همین دلیل است که پاراگرافبندی در متن مهم است و باز به همین دلیل است که اولین جملهی هر پاراگراف نقش مهمی در جذب کردن مخاطب دارد.
استفاده از جملههای کوتاه
گاهی بعضی جملهها آنقدر بلندند که خواننده تا بیاید به آخر جمله برسد، اولِ جمله را یادش رفته است! برای این که خواننده راحتتر مفهوم جملهها را درک کند، بهتر است به جای نوشتن جملههای طولانی، از جملههای کوتاه استفاده کنیم تا فهم معنای آن راحتتر شود.
املای صحیح کلمات
شاید یکی از مهمترین نکتهها در نگارش و البته در حفظ زبان فارسی، رعایت املای درست کلمات باشد. اگر در درستی املای لغتی شک دارید، میتوانید آن را در میبوسرچ جستجو کنید تا با توجه به معنای آن در فرهنگ لغت دهخدا و معین، از درست بودن املای آن مطمئن شوید.
بعدا یک سری هم به آخر همین نوشته بزنید تا بعضی از غلطهای مشهور و معمولی که توی نوشتههای وبلاگی دیده میشود را به همراه شکل درستشان ببینید.
نشانهگذاری:
نشانهگذاری در جملهها موجب روانخوانی متن میشود. حتما قضیهی آن حکم اعدام و «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» را شنیدهاید. گاهی وقتها استفاده نکردن از علائم سجاوندی میتواند کل مفهوم یک جمله را تغییر دهد و چه بسا بیگناهی را به پای چوبهی دار بکشاند. اگر میخواهید نوشتهتان همانطور که نوشتهاید خوانده شود، از نشانهگذاری غفلت نکنید. نشانهها در زمان تایپ، به کلمهی قبلشان میچسبند و با یک فاصله از کلمهی بعدشان نوشته میشوند. به این ترتیب هیچوقت با ویرگول و یا نقطهای روبرو نمیشوید که به جای قرارگرفتن در آخر خط، در اول خط بعدی درج شده باشد.
نقطه (.)
نقطه در خواندن جملهها، حکم چراغ قرمز را دارد در رانندگی. به نقطه که رسیدیم باید کاملا توقف کنیم. بعضی از کاربردهای نقطه در موارد زیر است:
– در پایان جملات خبری و انشایی.
– بعد از نشانههای اختصاری؛ مثلا: آقای ا.نجمی مدیر مسئول این نشریه است.
ویرگول (،)
موقع خواندن متن وقتی به ویرگول میرسیم باید یک توقف کوتاه کنیم و با احتیاط رد شویم؛ به نوعی همان چراغ زرد چشمکزن در رانندگی. از ویرگول، بهطور کلی برای مواقعی استفاده میشود که میخواهیم از نوشته رفع ابهام کنیم تا خواننده در خواندن متن دچار اشتباه یا مشکل نشود. بعضی از کاربردهای رایج ویرگول اینها هستند:
– بعد از عبارت قیدی، مخصوصا اگر طولانی باشد؛ مثلا: در نشریهی الکترونیک شماها که تاکنون چهار شمارهی آن منتشر شده است، به موضوعات تخصصی وبلاگنویسی پرداخته میشود.
– بین جملههای پیرو و پایه؛ مثلا: اگر شمارههای قبلی این نشریه را نخواندهاید، حتما یک سری به آنها بزنید.
– قبل و بعد از بدل و عطف بیان؛ مثلا: شمارهی 4 شماها، نشریهی تخصصی وبلاگنویسی، منتشر شد.
– برای جدا کردن عبارات مشابه؛ مثلا: تکرار کلماتی مانند «خیلی»، «جالب»، «بامزه»، «معرکه» و… معنای چندانی به متن اضافه نمیکند.
نقطهویرگول (؛)
به نقطهویرگول که میرسیم توقفمان کمی طولانیتر از ویرگول و کوتاهتر از نقطه میشود. چراغ قرمز چشمکزن هم برای رانندگان مثل نقطهویرگول است. نقطهویرگول معمولا توی نوشتهها، خیلی مظلوم واقع میشود و اغلب نادیده گرفته میشود. بعضی از موارد کاربرد نقطهویرگول اینها هستند:
– جداکردن بخشهای مستقل یک جملهی طولانی؛ مثلا: وبلاگنویسها هم همین انسانهای جامعهی ما هستند؛ با مراتب اعتقادی مختلف نسبت به دین.
– قبل از کلمههایی مثل «مثلا»، «یعنی»، «به عبارت دیگر» از نقطهویرگول استفاده میشود.
– برای جداکردن گروهی از جملات که بینشان ویرگول بهکار رفته؛ مثلا: من حدود چند سال در پرشینبلاگ، بلاگفا، پارسیبلاگ و میهنبلاگ وبلاگ داشتهام؛ مدتی هم در تایپپد، وردپرس و بلاگاسپات مینوشتم.
گیومه (« »)
برای متمایز کردن و برجستهتر نشان دادن کلمه یا یک عبارت بهکار میرود. بعضی از موارد کاربرد آن اینگونه است:
– قبل و بعد از نقل قول مستقیم؛ مثلا: کورش علیانی در مصاحبهاش با نشریهی «شماها» گفته است: «وبلاگها معمولا به ادبیات محاورهای نمیرسند، فقط با واژگان محاورهای مینویسند.»
اگر در همان عبارت نقل قول مستقیم هم، برای برجستهسازی و یا یک نقل قول دیگر، نیاز به استفاده از گیومه پیدا کردیم، آن عبارت را در یک جفت کوتیشن (” “) قرار میدهیم؛ مثلا: سردبیر گفت: «برای آمادهسازی مطالب “شماها”، فقط تا یک هفتهی دیگر فرصت دارید.»
– برجستهسازی اصطلاحات، عبارات و کلماتی که باید متمایز باشند. در متون تایپی، گاهی برای برجستهکردن، فونت آن عبارت را توپُر (Bold) یا خمیده (Italic) میکنند.
علامت سؤال (؟)
– در پایان جملههای پرسشی از این علامت استفاده میشود؛ اما بعد از جملات خبریای که حاوی سؤالاند، از نقطه استفاده میشود؛ مثلا: از او پرسیدم آیا «شماها» را میخوانی.
– برای نشان دادن تردید نسبت به یک مطلب؛ مثلا: این نمایشنامه برای اولین بار در پاریس(؟) به روی صحنه آمد.
علامت تعجب (!)
علامت تعجب، برعکس نقطهویرگول، از آن نشانههایی است خیلی از وبلاگنویسها علاقهی زیادی به استفاده از آن دارند؛ اما ببینیم چقدر از کاربردهای آن صحیح است:
– بعد از جملات عاطفی مثل دعا، نفرین، تحسین، تعجب، آرزو و تأسف؛ مثلا: توی این وبلاگها چقدر علامت تعجب بهکار میرود!
– تمسخر و ریشخند؛ مثلا: ادعا میکند که معروفترین(!) بلاگر جهان است.
علامت سؤال و تعجب، نشانههایی هستند که در آخر جمله استفاده میشوند؛ بنابراین وقتی میخواهیم از آنها در وسط جمله استفاده کنیم باید آنها را بین دو پرانتز قرار بدهیم تا خواننده گمان نکند به آخر جمله رسیده است. درست مثل همین کاری که من در مثالهای بالا انجام دادهام.
نکته:
– جاهایی که لازم است از علامت تعجب و سؤال، با هم استفاده کنید، اول علامت سؤال را بگذارید، بعد علامت تعجب را؛ مثلا: کی آمدی؟!
– استفاده از دو یا چند علامت تعجب و سؤال، پشت سر هم، مجوز و توجیه ادبی ندارد.
سهنقطه (…)
سهنقطه نیز از علامتهایی است که در وبلاگها زیاد از آن استفاده میشود ولی موارد کاربرد آن، موردهای زیر است:
– بهجای یک یا چند کلمهی محذوف.
– وقتی مطلبی را نقل میکنیم که بخشی از آن حذف شده است؛ فرقی نمیکند که این حذفیات در اول متن باشد یا در آخر متن.
با این حساب معلوم میشود خیلی جاهایی که از سهنقطه استفاده میکردیم، از نظر نگارشی درست نبوده است. ضمنا یادمان باشد که سهنقطه، فقط سه تا نقطه دارد، نه بیشتر!
پیوستهنویسی و جدانویسی:
نظرات متفاوت دربارهی پیوستهنویسی و جدانویسی لغات، باعث شده است که در متنهای مختلف، شکل نگارشی یک کلمه را به صورتهای گوناگونی ببینیم. برای اینکه این اختلاف و گوناگونی به کمترین حد خود برسد پیشنهاد میکنم از مصوبات فرهنگستان زبان فارسی استفاده کنیم.
بعضی فعلها و کلمهها هستند که مرکباند از دو یا چند جزء. یا آن دو جزء، کلمات مجزایی هستند که هرکدام معنای مستقلی دارند؛ یا از پسوند و پیشوند تشکیل شدهاند. اگر دو جزء یک کلمهی مرکب، هر کدام به تنهایی دارای معنای مستقلی باشد، جدا از هم نوشته میشوند؛ اما موارد زیر را از آن استثنا کنید:
– جاهایی که یک کلمهی مرکب بهخاطر استفادهی زیاد، به شکل کلمهای یکجزئی درآمده است؛ مثلا: رختخواب، آبرو.
– جاهایی که اگر آن را جدا بنویسیم، میتواند باعث اشتباه یا ابهام در معنا شود؛ مثلا: بهیار (بهیار)، بهروز (بهروز)، رهبر (رهبر)
در نوشتن این کلمههای مرکب دقت کنیم که بین بخشهای آن، بهجای فاصله باید از نیمفاصله استفاده کنیم؛ مثل وبلاگنویسی بهجای وبلاگ نویسی.
اما اگر کلمهی مرکب، از پیشوند یا پسوند ساخته شده باشد و یا یک جزء آن دارای معنای مستقلی نباشد، پیوسته نوشته میشود؛ مگر در جاهایی که پیوستهنویسی باعث سختی در خواندن کلمه شود.
اینها قواعد کلی جدانویسی و پیوستهنویسی بودند. البته در بعضی از کلمات، استثنائاتی هم وجود دارد؛ مثلا.
«این» و «آن» همیشه جدا نوشته میشوند؛ مگر در کلمههای آنچه، آنکه، اینکه، اینجا، آنجا.
– «همین» و «همان» و «هیچ» نیز از کلمهی بعد از خود جدا نوشته میشوند: همینجا، همان نشریه، هیچیک، هیچکدام، هیچکس.
– «چه» همیشه به کلمهی قبل از خودش میچسبد: آنچه، چنانچه، ماهیچه، کمانچه، و از کلمهی بعد از خودش جدا نوشته میشود؛ مگر در کلماتی مثل: چرا، چگونه، چقدر، چطور.
– «که» از کلمهی قبلش جدا نوشته میشود: چنانکه، آنکه؛ مگر در: بلکه، آنکه، اینکه.
– حرف «به» اگر صفت بسازد، پیوسته نوشته میشود؛ مانند بخرد و بهنجار، و در بقیهی موارد جدا از کلمه نوشته میشود؛ مثل بهسختی، به نام خدا.
– «بی» همیشه جدا از کلمهی بعد از خودش نوشته میشود؛ مگر آنجا که جزئی از کلمه شده باشد و معنای آن کلمه دقیقا مرکب از معنای اجزای آن نباشد؛ مثل بیهوده، بیچاره، بیراه، بینوا، بیجا.
پیشنهاد میکنم خودتان را برای حفظ کردن همهی این قوانین خسته نکنید؛ همین که بدانید پیوستهنوشتن دو جزء یک کلمه، میخواهد اتصال معنای آن دو جزء را برساند، کافی است که هیچوقت بیچاره را بیچاره ننویسید!
– «می» و «همی» همیشه جدا از کلمهی بعد از خود نوشته میشوند: میرود، میگوید.
– «هم» همواره جدا از کلمهی بعد از خودش نوشته میشود؛ مگر در موارد زیر:
1. هم به جزئی از کلمه تبدیل شده باشد: همشهری، همشیره، همین، همان، همچنین، همچنان، همسایه.
2. جزء دوم کلمه، تکهجایی باشد: همدرس، همسنگ، همکار، همراه.
ولی اگر پیوستهنویسی آن باعث دشوارخوانیاش شود، بهتر است آن را جدا بنویسیم؛ مثلا در کلمات همصنف، همصوت.
– «تر» و «ترین» همیشه جدا از کلمهی پیش از خود نوشته میشود؛ مگر در کلمههای بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر.
– نوشتن «ها» (نشانهی جمع)، در ترکیب با کلمات، به هر دو صورت جایز است: کتابها/کتابها.
ولی در جایی که کلمه پردندانه شود و یا به ط و ظ ختم بشود، جدا نوشته میشود: پیشبینیها، استنباطها.
بالاخره وبلاگش؟ یا وبلاگش؟ یا وبلاگاش؟
در پیوسته یا جدانوشتن ضمایر ملکی و مفعولی (م، ت، ش، مان، تان، شان) و شکل متصل فعل «بودن» (ام، ای، است، ایم، اید، اند) هم نظرات مختلف است. ما از میان این نظرات گوناگون، مصوبهی فرهنگستان زبان فارسی را به عنوان ملاک و معیار ترجیح میدهیم. مصوبهی فرهنگستان، قواعد توی این جدولها است:
صورتهای متصل فعل «بودن» در زمان حال (ام، ای، است، ایم، اید، اند):
ضمایر ملکی و مفعولی
به عنوان یک قاعدهی کلی، هرجا که پیوستهنویسی باعث اشتباه در خواندن آن لغت و یا سبب دشواری خواندنش و نامأنوس بودن آن بشود، باید جدا نوشته شود؛ مثلا: هماتاق بهجای هماتاق، مسلسلشان بهجای مسلسلشان.
همزه
حتما تا به حال متوجهی اختلاف نگارشیای که در بعضی از کلمههای همزهدار وجود دارد شدهاید؛ مثلا یکی مینویسد «سؤال»، یکی دیگر مینویسد «سئوال». یکجا میبینید نوشته است «جرأت»، جای دیگر میبینید نوشته «جرئت». آخرش هم میمانیم که کدامیک درست است؛ ولی اگر قاعده و مبنای تغییر کرسی همزه را بدانیم، احتمالا دیگر دچار این اشکالات نمیشویم:
– اگر حرف قبل از همزه فتحهدار باشد، همزه روی کرسی «ا» نوشته میشود؛ مگر اینکه بعد از آن حرف صدادار «ای» و «او» و «ــِـ» باشد که در این صورت روی کرسی «یـ» نوشته میشود:
رأفت، تأسف، رئیس، لئیم، رئوف، مئونت.
– اگر حرف قبل از آن ضمهدار باشد، روی کرسی «و» نوشته میشود؛ مگر اینکه بعد از آن حرف صدادار «او» باشد که در این صورت روی کرسی «یـ» نوشته میشود:
رؤیا، مؤسسه، سؤال، مؤثر، شئون، رئوس.
– اگر حرف قبل از آن فتحهدار یا ساکن باشد و حرف بعدش «آ» باشد، بهصورت ـآ/آ نوشته میشود:
مآخذ، مرآت
در بقیهی موارد و در همهی کلمات دخیل فرنگی با کرسی «یـ» نوشته میشود:
لئام، استثنائات، مسئول، مسئله، جرئت، هیئت، تئاتر، نئون.
– کلمههایی مثل انشاء، املاء و اعضاء را، هم میتوان با همزهی پایانی نوشت و هم بدون همزه.
– وقتی همزهی پایانی ماقبل ساکن یا ماقبل مفتوح (با کرسی «ا») و یا همزهی پایانی ماقبل مضموم (با کرسی «و») به یای وحدت یا نکره متصل بشود، کرسی «یـ» میگیرد و کرسی قبلی آن هم حفظ میشود:
جزئی، شیئی، منشائی، لؤلوئی.
نیمفاصله
استفاده از نیمفاصله در نوشتههای تایپی، متن را خواناتر میکند و تکلیف خواننده را با اجزاء یک کلمهی مرکب و یا یک عبارت، مشخص میکند. نیمفاصله ضمن این که دو کلمه و یا دو جزء را از هم جدا میکند، میان آنها فاصلهای نمیاندازد. وقتی از نیمفاصله استفاده میکنید، دیگر نگران جدا افتادن «می» از «شود» و یا «کتاب» از «هایش»نیستید. دیگر هرگز این اتفاق نخواهد افتاد که جزء اول کلمه در انتهای یک خط و جزء بعدی در ابتدای خط بعد قرار بگیرد. اجزایی که با نیمفاصله از هم جدا میشوند، همواره به یکدیگر چسبیدهاند و از نظر کامپیوتر، حکم یک کلمه را دارند.
برای درج نیمفاصله کافی است کلید Shift را با Space همراه کنید تا به جای یک فاصلهی کامل، نیمفاصله درج شود. اگر کیبورد شما فارسی نشده باشد، کلید Shift+Space کار نمیکند. یکی از آسانترین راههای فارسی کردنش نصب برنامهی تری لایوت است. این نرمافزار را میتوانید از اینجا دانلود کنید. بعد آن را اجرا کنید. برای این که هر بار با روشن کردن سیستمتان نیازی به اجرای آن نداشته باشید، اگر از ویندوز XP استفاده میکنید، کافی است که یک میانبُر (Shortcut) از برنامه بسازید. (با عرض معذرت از آنهایی که این قسمت را بلدند) یعنی روی آیکون آن راستکلیک کنید و گزینهی Create Shortcut را بزنید. بعد Shortcut ِ آن را در پوشهی Startup ویندوز قرار دهید تا بعد از بالاآمدن ویندوز، این برنامه هم اجرا شود.
نیمفاصله و برنامهی کوچک «تری لایوت» خیلی زود آدم را به خودشان وابسته میکنند؛ طوری که خیلیها قید برنامهی Pidgin را که با تری لایوت هماهنگ نیست، میزنند یا حتی بالاتر، ممکن است ویندوز ویستا را قبول نکنند؛ فقط برای این که فکر میکنند اگر بیایند ویستا، دیگر باید با تری لایوت و نیمفاصله خداحافظی کنند.
شما هم شاید وقتی برای اولین بار برنامهی تری لایوت را در ویندوز ویستا اجرا کردید، به این پیغام برخورد کردید که: «این برنامه فقط در ویندوز ایکسپی و نسخههای قبل از آن اجرا میشود»؛ اما به راحتی میتوانید این مشکل را حل کنید. اول از همه، یک میانبُر (Shortcut) از برنامه بسازید.
حالا روی آیکون میانبُری که ساختید کلیک راست کنید و گزینهی Properties را بزنید. در پنجرهای که باز میشود، شش سربرگ وجود دارد. روی سربرگ Compatibility کلیک کنید. حالا در کادرCompatibility Mode گزینهی Run this program in compatibility mode for: را تیک بزنید تا گزینههای زیر آن فعال شود. حالا از آن گزینههاWindows XP (Service Pack 2) را انتخاب کنید و آن پایین، دکمهی OK را بزنید.
حالا که دوباره روی آیکون میانبر دابلکلیک کنید برنامهی دوستداشتنیتان اجرا میشود و بالونی که تاریخ امروز را نشان میدهد در نوار وظیفهی ویندوز ویستا ظاهر میشود. الان دیگر مجبور نیستید از ویندوز ویستا کوچ کنید!
کار این نرمافزار این است که ما را برای درج نیمفاصله کمک میکند، کیبورد فارسیتری را در اختیارمان میگذارد و حرفهای «ی» و «ک» را از شکل عربی آن (ی و ک) به فارسی برمیگرداند.
اگر مشتاقید بیشتر دربارهی قوانین و قواعد نگارش بدانید، هم میتوانید به کتاب «دستور خط زبان فارسی» مراجعه کنید که مصوب فرهنگستان است و هم میتوانید به سایت فرهنگستان سری بزنید.
غلطهای مشهور:
این غلط مشهور است » درستش این است
اینها هم طبق نظر فرهنگستان، هر دو شکلش درست است
اتو و اطو
باتری و باطری
بغچه و بقچه
توفان و طوفان
توس و طوس
منابع:
– ——–، دستور خط زبان فارسی/ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ هفتم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نشر آثار)، تهران، 1386
– حسینی (ژرفا)، سید ابوالقاسم، بر بال قلم، چاپ دوم، انتشارات ظفر، قم، 1380
– طوسی، بهرام، هنر نوشتن و مهارتهای مقالهنویسی، چاپ هشتم، انتشارات ترانه، مشهد، 1372
– یاحقی، محمدجعفر و ناصح، محمدمهدی، راهنمای نگارش و ویرایش، چاپ دوازدهم، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1373
سلام. دیدن این پست هزار خاطره رو زنده کرد. من دبیر تحریریه دو سه شماره از نشریه شماها بودم و خوشحال شدم که همچنان اون نوشتهها به درد میخوره و دیده میشه.
@حسن,
با سلام
از اینکه باعث خوشحالی شما شدم، شادم
موفق و پیروز باشید