۱۳۰ سال پیش
۱- آقای بهمنیار این کامنت رو گذاشته. آقای بهمنیار، من کاره ای نیستم و نمیتوانم دستور بدهم. تنها کاری که میتوانم بکنم انتشار کامنت شماست که کردم!
۲- یکی از دوستان نامه ای را که بیش از ۱۳۰ سال پیش نوشته شده برام ارسال کرده. جالبه، بخونیدش!
این نامه به تاریخ چهاردهم شهر ذیالحجه الحرام ۱۲۹۴ توسط ناظم الملک در لندن تحریر یافته و به عنوان نامهای رسمی به تهران ارسال شده است.
در پشت آخرین صفحه آن ناصرالدین شاه به خط خود نوشته است:
انشاءا… تعالی این پاکت را در حضور ملکمخان باز نمائید و خوانده شود در ایران فهمیده نمیشود.
متن نامه چنین است:
جناب رفیق فدایت شوم میخواهید بدون طول و تفصیل بنویسم که چه باید کرد. جواب بنده از این قرار است:
از خلق فرنگستان صد کرور پول بگیرید.
از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و Administrateurs و Economistes بخواهید. این صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزیر ایرانی مأمور نمائید که وزارتخانهها و کل شقوق اداره دولت را موافق علوم این عهد نظم دهند.
از ممالک فرنگستان بیست کمپانی بزرگ به ایران دعوت نمائید و به آنها امتیازات بدهید که صد کرور تومان دیگر به ایران بیاورند و مشغول شوند به احداث معظم که در زبان فارسی اسم هم ندارند.
به راهنمایی این Economistes و به توسط این کمپانیها راههای آهنی ایران را از چندین جا شروع کنید.
در هر یک از ممالک ایران بانکهای تجارتی و بانکهای ملکی و بانکهای زراعت بسازید.
معادن و آبها و جنگلهای ایران را موافق همان اصول که در جمیع دول معمول است به کار بیاندازید.
دیوانخانههای تجارتی ما را موافق قواعدی که مقتضی تجارت این عهد است نظم بدهید.
رسوم و شرایط تقسیم و تحصیل مالیات ما که الآن از جمله علوم عمیق دنیا شده است موافق این علوم تغییر و ترتیب تازه بدهید.
گمرکهای داخله ما را به کلی موقوف نمائید.
از برای خالصجات ما به توسط این Administrateurs یک اداره مخصوص ترتیب بدهید.
مسئله پول ایران که یکی از اسباب ناگزیر زندگی ملت و الآن معایب آن علاوه بر خرابی تجارت مایه افتضاح دولت شده است نظم بدهید.
هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستید نه اینکه مثل سابق هر کدامی دو سه زن بگیرند. بلکه تا ده سال در مدرسههای آنجا محبوس بمانند به طوری که ثلث آنها در زیر کار بمیرند و باقی دیگر آدم شوند.
اصول کار اینها هستند.
کارهای کردنی اینها هستند.
تنظیماتی که فرنگستان از سفر همایون متوقع بود اینها هستند.
شکی نیست که اگر کسی جرأت بکند و این مطالب را در مجلس وزرای ما به زبان بیاورد همه متفقاً حکم بر سفاهت گوینده خواهند کرد و لیکن جناب شما که در حق بنده هنوز فیالجمله حسن ظنی دارید باید در اینجا بعضی توضیحات را به دقت گوش بدهید:
خیالات و کارهای فرنگستان عموماً به نظر ما اغراق و عجیب و بیمعنی میآیند.
چرا؟
سببش این است که ما در ایران هوش و ذهن و فراست طبیعی خود را با علوم دنیا به کلی مشتبه کردهایم جمیع آن مطالب علمی را که عقلای سایر ملل به جهت تحصیل آن عمرها صرف میکنند ما میخواهیم در ایران بدون هیچ زحمت و به هوش و ذهن طبیعی خود در آن واحد درک کنیم. این طرز تحقیق ما یک وقتی چندان عیب نداشت اما حالا به کلی معیوب است.
کارهای دنیا یک وقتی ساده بود و هر کس معنی آنها را به حکم هوش و ذهن طبیعی میتوانست به سهولت درک نماید. مهندسی عهد هوشنگ، حسابدانی حسن صباح و وزارت کریم خان زند چندان عمق و امتیازی نداشت که فراست طبیعی نتواند معنی آنها را بفهمد و لیکن در این عهد تازه به واسطه ترقیات علوم چندان اسباب و معانی عجیب بروز کرده که هوش طبیعی بدون علم کسی هرگز قادر به ادراک آنها نخواهد بود.
هوش و ذهن بیعلم چگونه میتواند بفهمد که محالات تلقراف و تصویر عکس را چطور ممکن ساختهاند. هوش و ذهن مستوفیهای کابل چطور میتواند قبول کند که در فرانسه دو سه نفر وزرای خود را در یک سال دوهزار کرور پول قرض کردند.
اینها مطالبی هستند که به جهت فهمیدن دقایق آنها یک عقل سلیم باید اقلاً سی سال مشغول چندین علوم مختلف باشد.
ما در ایران از جمیع آن علوم تازه که قانون به کارهای فرنگستان دارد بیخبر هستیم یعنی در هیچ مدرسهای و در هیچ کتاب آن علوم را درس نخواندهایم ولیکن این بیعملی ما هیچ تقصیر نیست. وزرای سایر دول نیز از اغلب این علوم بیخبر هستند. تکلیف وزرا به هیچ وجه این نیست که دارای جمیع علوم باشند نکته واجب این است که هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنیا مشتبه نکنند.
در انگلیس یک دستگاهی هست که قدرت و امنیت و جان و ملت انگلیس بسته به آن است و این دستگاه عبارتست از وزارت بحریه. در این اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومی خواستند این دستگاه را محکمتر و معتبرتر کنند. چه کردند؟ یک شخصی را آوردند وزیر بحری کردند که هرگز در خدمات بحریه و عسکریه نبوده و از اوضاع دریا و کشتی اصلاً اطلاعی ندارد. به همین طور اغلب میبینیم بر سر دستگاههای بزرگ چنان آدمها مأمور میشوند که از علوم مخصوصه آن دستگاه به هیچ وجه بویی نشنیدهاند.
با وصف وزرای بیربط ، چطور میشود که نظم امور اینها ساعت به ساعت در ترقی است؟ سببش همان است که عرض کردم:
وزرای فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنیا مشتبه نمیکنند. هر علمی را که در مدرسه تحصیل نکردهاند بدون خجالت میگویند ما این علوم را نخوانده ایم و به حکم این اعتراف حکیمانه همیشه تحقیق مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص مینمایند.
برخلاف این رسم فرنگستان، ما در ایران تحقیق جمیع مسائل را منحصراً رجوع به هوش و ذهن شخصی خود میکنیم. در هر کار هوش و سلیقه شخصی خود را حکم مطلق قرار میدهیم. علم و تحصیل از برای ما هیچ است. مسائل علمی که از آن عمیقتر و مشکلتر نباشد حکم آن را در آن واحد جاری میکنیم. هیچ لازم نیست از وزرای ما بپرسند که این علوم و کمالات را در چه زمان و در چه کتاب تحصیل کردهاید. چون هوش و ذهنی که دارند کافی است. جمیع علوم را نخوانده میدانند. نمیدانم و نخواندهام در زبان ایشان کفر است. دانستن جزو منصب است. خیال میکنند که اگر احیاناً در یک مسئله بگویند نمیدانم شأن و منصب شخص آنها به کلی خواهد رفت.
قسم میخورم که در میان این صد نفر فرنگی که در تهران هستند یک نفر نیست که جرأت بکند بگوید من اکونومی پولتیک میدانم، اما جمیع اهل درب خانه ما کل این علوم را در سینه خود مضبوط دارند. اگر از سفرای انگلیس و فرانسه بپرسید بانک را چطور ترتیب میدهند یقیناً بلاتأمل جواب خواهند داد که این مطلب علوم مخصوص لازم دارد و ما نخواندهایم و نمیدانیم. اما اگر این مسئله را رجوع به مجلس وزرا نمائیم نه تنها جمیع وزرا بر کل دقایق آن احکام قطعی جاری خواهند کرد بلکه فراشهای خلوت ما نیز جمیع معایب آن را در آن واحد خواهند شکافت.
ارسطو که یکی از اعظم عقول دنیا محسوب میشود هرگاه حالا زنده بشود با جمیع عقول خود نمیتواند بدون تحصیل علوم تازه بفهمد استقراض دولتی یعنی چه، اما شهابالملک مرحوم و امثال غیر مرحوم او با علم نخوانده همه نکات این علم را کاملاً میدانند.
دول فرنگستان به جهت ترقی علوم اکونومی پولتیک کرورها خرج میکنند و چندین هزار نفر عمر خود را در تحصیل این علوم تلف مینمایند تا اینکه چند نفر اکونومیست پیدا میشوند. در ایران هیچ احتیاج به این نقلها نیست ما همه اکونومیست کامل هستیم. بانک و راهآهن و علوم مالیه و علوم اداره همه در نظر ما مثل آب سهل و روشن است.
مادامی که در ایران وضع تحقیق ما این است مادامی که وزرای ما همه علوم را نخوانده میدانند بدیهی است که در ایران هیچ کار تازه ممکن نخواهد بود.
پس چه باید کرد؟
اولاً آن فضولهای احمق که میگویند ما همه این کارها را فهمیده و همه این علوم را میدانیم باید آنها را از مجلس وزرا بیرون کرد.
ثانیاً آن اشخاص باشعور که میگویند ما از این علوم بیخبر هستیم ولی اجرای این کارها را موافق عقل از برای ایران واجب و ناگزیر میدانیم باید دست این اشخاص را بوسید و ایشان را مأمور کرد که این قبیل کارها را مجرا بدارند.
سرتان را به تأسف حرکت میدهید و آهی میکشید که این ناظمالملک ساده لوح چرا به این شدت از اوضاع ایران بیخبر است. مضمونی که میخواهید به من جواب بنویسید این است که ای رفیق اینجا ایران است اینجا ملک اسلام است (صد باد صبا اینجا بیسلسله میرقصند). مستوفیها صد نوع مضمون خواهند گفت، علما پوست ما را خواهند کند.
این تعرضات کهنه حالا دیگر واقعاً بدتر از فحش است. هرگاه این کارها که ذکر شد به دین اسلام به قدر ذرهای مخالفت داشته باشند یا به دستگاه علما سرموئی ضرر برسانند یا از مداخل و اعتبار مستوفیها چیزی کم بکنند ایراد شما به جا میشد و لیکن در نیم ساعت میتوان مثل آفتاب روشن کرد که مصلحت ملا و مستوفی و خیر دین و دولت در اجرای این کارها و مجبوراً و منحصراً بسته به این کارهاست.
با صد کرور سرمایه و با آن تدابیر معجز نما که سایر دول را غرق نعمت کرده در دو سال محصولات ایران سی چهل مقابل بیشتر خواهد شد. یعنی حالا هر قدر غله و ابریشم و تریاک و تنباکو به عمل میآید سی چهل مقابل بیشتر شده (مالیات ایران هم سی چهل مقابل زیادتر خواهد شد) و آن وقت ملا و مستوفی، رعیت و لشکر، نوکر و پادشاه در جمیع امور خود، چنان وسعتی پیدا خواهند کرد که از تصور حالت امروزه خود وحشت نمایند.
مطلب را بیش از این شرح نمیدهم. به سلیقه بنده کارهای کردنی عبارت از همان چند فقرات است که ذکر شد.
هر گاه این کارها را به میزان ذهن و فراست شخصی خود بسنجیم شکی نیست که همه معیوب و مضر و بیمعنی و محال به نظر خواهد آمد. اما هر گاه این کارها را از روی علوم معینه تحقیق کنیم بلاتأمل تصدیق خواهیم کرد که اجرای آنها سهل و طبیعی و موافق دین اسلام و متضمن نجات دولت است.
معنی این کارها خواه مقبول خواه مردود و اجرای این کارها خواه مشکل، خواه آسان جان مطلب این است که خارج از این کارها هرچه بکنید در فرنگستان بیمعنی و جز بازیچه و اسباب تمسخر و مایه تضییع عمر دولت نخواهد بود.
پی نوشت: با توجه به این کامنت آقای بهمنیار، کامنت قبلی ایشان حذف شد!
بسم الله الرحمن الرحیم
به_ ایثارگران صنعتی : با اینترنت _ مدیریت و روابط عمومی و سر دبیری محترم
از _ داریوش احمد رضا بهمنیار جانباز بسیجی
با سلام و احترام بسیار زیاد به شما عزیزان از اینکه محبت کردید و شکوائیه من را یا چاپ کردید یا در وبلاگ و وب سایت خودتان ریختید یا از طریق اداری اقدام کردید بسیار زیاد ممنون محبت های شما عزیزان هستم و چون مشکل من با محبت شما عزیزان حل شد دیگر لازم نیست که اقدامی در این مورد صورت گیرد چرا که کار من با همکاری بسیار زیاد ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران کاشمر بر طرف شد پس اگر محبت کنید و شکوائیه من را از وب سایت یا وبلاگ خود و یا خبرگزاری بردارید بسیار ممنون شما عزیزان خواهم شد از همه شما و همکارانتان کمال تشکر را دارم ارادتمند شما
داریوش احمد رضا بهمنیار ۱۳/۴/۱۳۸۷
کاشمر ۰۵۳۲ ۸۲۴۳۴۹۳
علیکم السلام !!!!چه جوری جوون خوبی ؟خوشی؟ آخه هیچ معلومه تو کجائی چه کار میکنی؟همینجوری داشتم توی وب رد یه اراکی فراری را میگرفتم تراپیدا کردم !!!!!جل الخالق به اعجاز اونترنت ویا انترنت !!!! بابا کرتیم یه اس ام به مابزن ببینیم کچائی و چه وکنی .
ممد-اراک – جمعه