لا اکراه فی الدین – چقدر و چرا؟
1- بخوانید این نوشته را: پس بشارت ده به آن بندگان من که: (۱۷) به سخن گوش فرامیدهند و بهترین آن را پیروی میکنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان. (۱۸)
2- بخوانید این نوشته را: برای “شدن” باید کارهای زمان دار تکرار شونده انجام دهید. مداومت طولانی در وقت معین.
3- بخوانید این نوشته را: هر روز ۱۴ مرتبه “آیت الکرسی“
4- بخوانید این نوشته را: لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢۵۶﴾
5- چرا بند 3؟ یعنی چرا 14 بار آیت الکرسی در هر روز؟ به دلیل بند 2 یعنی برای شدن!
6- خب؛ حالا چرا آیت الکرسی؟ من فکر میکنم چون بخش “لا اکراه فی الدین” در آیت الکرسی است!
7- ترجمه های لا اکراه فی الدین به دلیل اهمیت دوباره ذکر میشود:
آیتی: در دین هیچ اجبارى نیست. هدایت از گمراهى مشخص شده است.
الهی قمشه ای: کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده،
انصاریان: در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست [کسی حق ندارد کسی را از روی اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کسی باید آزادانه با به کارگیری عقل و با تکیه بر مطالعه و تحقیق، دین را بپذیرد]. مسلماً راه هدایت از گمراهی [به وسیله قرآن، پیامبر و امامان معصوم] روشن و آشکار شده است
بهرام پور: در دین اجبارى نیست چرا که راه از بیراهه آشکار شده است
خرمدل: اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست، چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخّص شده است
خرمشاهی: در کار دین اکراه روا نیست، چرا که راه از بیراهه به روشنی آشکار شده است
صادقی تهرانی: در دین هیچ (گونه) اجباری نیست، (زیرا) راه از بیراه بهدرستی آشکار شده
صفوی: در گرایش مردم به دین اجباری نیست، زیرا راه درست به خوبی از راه نادرست مشخص شده است
فولادوند: در دین هیچ اجباری نیست. و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است
قرائتی: در [پذیرش] دین، هیچ اجباری نیست. راه رشد از گمراهی روشن شده است
مجتبوی: در دین اکراه- به ناخواه واداشتن- نیست. رهیابى [به راه راست] از بىراهى، روشن و نموده شده
معزی: نیست به ناخواه واداشتنی در دین همانا آشکار شد رهبری از گمراهی
مکارم شیرازی: در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است.
8- اکراه در ویکی پدیا
اکراه یا بیزاری از چیزی، وادار کردن دیگری به انجام یا ترک کاری است که از آن کراهت و بیزاری دارد. تفاوت اصلی اجبار و اکراه در این است که در اکراه اراده شخص سلب نشده و او آزادی و اختیار را دارد ولی نتیجهٔ عدم تبعیت از خواست اکراهکننده بهقدری وخیم است که شخص تسلیم او میگردد. در واقع شخص اکراهشده فاقد رضایت و شخص مجبور فاقد قصد و اراده است.[۱]
در حقوق کیفری اکراه را نوعی «اجبار معنوی بیرونی» هم تعریف میکنند.[۲] و در کنار جنون، اشتباه و اضطرار از عوامل رافع مسئولیت کیفری بهشمار میآورند
اکراه در قانون مدنی
ماده ۲۰۲ قانون مدنی اکراه را اینگونه تعریف کرده است: «اکراه به اعمالی حاصل میشود که مؤثر در شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند، به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. در مورد اعمال اکراهآمیز سن و شخصیت و اخلاق و مرد یا زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود»
اگر شخصی در حالت اکراه قراردادی را انجام دهد یا مسئولیتی را بپذیرد با توجه به فقدان رضایت که از شرایط اساسی برای صحت معاملات است مسئولیتی بر او نخواهد بود. ماده ۲۰۳ میگوید: «اکراه موجب عدم نفوذ معامله است، اگرچه از طرف شخص خارجی غیر از متعاملین واقع شود».
اکراه در حقوق کیفری
اکراه در صورت وجود شرایطی موجب معافیت شخص از کیفر میشود، در نظام حقوقی ایران این شرایط اینگونه قالببندی شدهاند:[۳][۴]
- قدرت اکراهکننده بر انجام تهدید و جدی بودن تهدید
- ناتوانی اکراهشونده از رفع آن
- غیرقانونی بودن تهدید (برای مثال اکراه کردن شخص جاعل به اینکه در صورت تحریف نکردن سند او را به پلیس تحویل خواهد داد رفع مجازات از جاعل نمیکند.)
- جرمی که توسط اکراهشونده انجام داده میشود نباید بیش از آنچه اکراهکننده خواسته باشد.
9- إكراه در فرهنگ لغت عربی-فارسی المعانی:
إكراهٌ
– إكراهٌ: خشونت، اكراه، اجبار كردن، وادار كردن، مجبور كردن، ناگزير (ناچار) كردن.
– أكره : ناپسند شمردن ، مکروه دانستن ، تنفر داشتن ، نفرت کردن
10- اکراه در قرآن (ویکی فقه – دانشنامه حوزوی)
اِکراه، وادار کردن دیگری بر انجام دادن کاری بدون رضایت و رغبت و یکی از عناوین ثانوی فقه است.
۱ – معنای لغوی
اکراه از ریشه «ک ر ه» و این ماده در لغت به معانی گوناگونی آمده است؛ از جمله: ۱. ناپسند داشتن
اکراه در اصطلاح ، عبارت است از وادار کردن انسان با تهدید به انجام دادن یا ترک کاری که از آن ناخرسند است.
اکراه دارای سه رکن است: ۱. مُکْرِه (وادار کننده). ۲. مُکْرَه (وادار شده). ۳. مُکْرَهٌ علیه (کاری که به آن وادار میشوند).
۴ – تفاوت با اضطرار
اکراه با مفاهیمی دیگر همچون اضطرار و اجبار از آن جهت که در هرسه، انسان وادار به انجام یا ترک کاری میشود مشترک است؛ اما تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند؛ تفاوت اکراه با اضطرار آن است که در اکراه رضایت باطنی وجود ندارد، بلکه عمل با تهدید و ارعاب انجام میگیرد؛ ولی در اضطرار، اوضاع ویژه اجتماعی، اقتصادی یا حوادث طبیعی فرد را ناگزیر به انجام دادن کاری میکند که در باطن از آن راضی است، ازاینرو معامله مُکْرَه باطل و معامله مضطر صحیح است،
۵ – تفاوت با اجبار
تفاوت این دو با اجبار آن است که در اکراه و اضطرار برخلاف اجبار، اراده و اختیار از انسان سلب نمیشود؛ مثلا اگر با غلبه و جبر سر روزهدار را در آب فرو برند که به کلی از او سلب اختیار شود روزهاش باطل نمیگردد،
قرآن از اکراه با واژهها و تعبیرهایی گوناگون یاد کرده است؛ از جمله واژه «کره» و مشتقات آنکه بیش از ۴۰ بار در قرآن بهکار رفته و در بیشتر موارد معنای لغوی آن قصد شده است؛ مانند: «عَسی اَن تَکرَهُوا شَیًا و هُوَ خَیرٌ لَکُم»
- اکراه (فرهنگ معین): (مص م.) ناپسند داشتن، (اِ.) فشار، زور. [خوانش: (اِ) [ع.]]
- اکراه (فارسی به انگلیسی): Disinclination, Distaste, Reluctance, Repulsion, Unwillingness
- اکراه (لغت نامه دهخدا): اکراه. [اِ] (ع مص) به ناخواه و ستم بر کاری داشتن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از غیاث اللغات) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به ستم بر کاری داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن جرجانی) (از مؤید الفضلاء). به کار خلاف میل واداشتن کسی را. (از اقرب الموارد). استکراه. (المصادر زوزنی). تلجیه. (تاج المصادر بیهقی). اذ …ادامه مطلب…
- اکراه (فرهنگ عمید): (فقه) کسی را بهزور و ستم به کاری واداشتن، کسی را خلاف میل او به کاری مجبور کردن،
بیمیلی،
تنفر، - اکراه (فرهنگ واژههای فارسی سره): بیزاری، ناخوش داشت، واداشت
- اکراه (مترادف و متضاد زبان فارسی): اجبار، انزجار، بیمیلی، کراهت، ناخواست، نفرت،
(متضاد) رغبت - اکراه (فرهنگ فارسی هوشیار): به کار خلاف میل کسی را واداشتن و مجبور کردن
- اکراه (فرهنگ فارسی آزاد): اِکْراه، کسی را بزور بکاری واداشتن، تحمیل کردن برخلاف میل طرف،
مطلب مرتبط:
چه مطلب زیبایی بود.