دانشگاه صنعتی اصفهان 1
برای اولین بار در عمرم، روز چهارشنبه 65/7/23 به اصفهان رفتم. صبح آن روز ساعت 10.5 از تهران حرکت کرده بودم و 6 عصر رسیدم. به یک مسافرخانه در خیابان مسجد سید رفتم و شب را به صبح رساندم. صبح با سرویس دانشگاه از ایستگاهش که نزدیک چهار راه هفتم محرم بود، به دانشگاه رفتم. وقتی سرویس، ساعت 8.5 صبح به درب ورودی دانشگاه رسید، نگهبان وارد اتوبوس شد و گفت کسانی که برای ثبت نام آمدهاند بدانند که تعطیل است و من همانجا پیاده شدم! به اراک برگشتم. اونموقع بین اراک و اصفهان فقط 2 اتوبوس مسافرکشی میکرد. از اراک تعاونی 3 ساعت 0900 و تعاونی 15 ساعت 1330 و به ترتیب از اصفهان ساعت 1500 و ساعت 0730.
ساعت 1330روز جمعه 65/7/25 با آقای احمد پیروز از اراک به اصفهان رفتیم. صبح روز 65/7/26 ثبتنام کردیم و شدیم دانشجو!
خب، اینکه از مهر 65 تا بهمن 71 چه گذشت؛ بماند! شاید بعدا چیزهایی نوشتم.
اونموقع صبحانه 4 تومان ناهار 10 تومان و شام 8 تومان بود. ماهی 800 تومان کمک هزینه میگرفتیم. اولی که بورسیه شدم ماهی 4000 تومان کمک هزینهام بود که اواخر شد ماهی 8000 تومان!
پس از فراغت از تحصیل، به اتفاق برادرم در روز 71/11/5 وسایلم را از خوابگاه 4 به اراک آوردم. اما باز هم مدتی به دانشگاه رفت و آمد داشتم (برای پیگیری فراغت از تحصیل و نوشتن برنامههای کامپیوتری دفتر امور ایثارگران و اطلاعات کارمندان دانشگاه). گواهی موقت فراغت از تحصیل را در تاریخ 71/12/25 گرفتم. یادم نمیآید که مراسم جشن فارغالتحصیلی در تاریخ 72/3/17 جریانش چه بوده؟ شخصی بوده یا دانشگاه برگزار کرده؟! اما در یادداشتهای روز 72/5/1 رکورد بیشترین مدت زمان بیداریام را 37 ساعت نوشتهام که مشغول برنامهنویسی فاکس پرو در صنعتی اصفهان بودهام! ظاهرا آخرین باری که آنموقع به اصفهان و دانشگاه صنعتی رفته بودم، روز 73/2/17 بوده است. از آن پس، در تاریخ 81/12/15 در مسیر برگشت از ماموریت شیراز، یک نشست و برخاست در فرودگاه اصفهان داشتیم و عید 82 هم به اصفهان (نه دانشگاه صنعتی!) رفتیم و همچنین 83/3/28 در دانشگاه اصفهان مقاله ارائه کردم که به دانشگاه صنعتی هم نرفتم.
گذشت و گذشت تا …
انتقادهای بسیاری متوجه حکومتگران ما هست که فعلن کاری به آن ندارم. اما مسئله این است که ما باید ابتدا خود را اصلاح کنیم.
ما ایرانیان عادت به صرفهجویی در مصرف انرژی نداریم. در ساخت خانههایمان اصول ایزولاسیون رعایت نمیشود. لامپهای چراغهایمان بیجهت پرنور است. در روز روشن، چراغ روشن میکنیم و این را نشانهی تمدن میدانیم. خانههایمان بیجهت زیاده از حد گرم میکنیم و بعد پنجرهها را باز میکنیم و …
مصرف آب گرم که دیگر چه بگویم. یک حمام معمولی دو ساعت طول میکشد و گاه نیز شیر آب را نمیبندیم، چون حوصله نداریم و باز و بسته کردن شیر آب زجمت زاست.
این مسائلی است که باید در خانه و توسط والدین به کودکان آموخته شود. همه کار را دولت نمیتواند بمردم بیاموزد حتا اگر بخواهد. دولت ما که فعلن در صدد اصلاح جهان است و صدای حق طلبانهی مردم را با چوب و چماق میدهد. صد رحمت به حکومت قاجار!
سلام
با همه ی اینها که گفتید موافقم و من هم بر آنها تاکید میکنم
ممنون
بنظرم خاطره نویسی خیلی خوبه.
من که هر چی سعی کردم نتونستم یه دفتر روزانه داشته باشم.
کاش میدونستم چطور میشه راه های ایجاد انگیزه رو تقویت کرد. نظر شما چیه؟!
سلام
خاطره نویسی خوبه و لازمه!
همین