چلیپا

اگر بینی در این دیوان اشعار –
خرابات و خراباتی و خمار

بت و زنّار و تسبیح و چلیپا –
مغ و ترسا و گبر و دیر و مینا

شراب و شاهد و شمع و شبستان –
خروش بربط و آواز مستان

می و میخانه و رند و خرابات –
حریف و ساقی و نرد و مناجات

نوای ارغنون و ناله نی –
صبوح و مجلس و جام پیاپی

خم و جام و سبوی می فروشی –
حریفی کردن اندر باده نوشی

ز مسجد سوی میخانه دویدن –
در آنجا مدتی چند آرمیدن

گرو کردن پیاله خویشتن را –
نهادن بر سر می جان و تن را

گل و گلزار و سرو و باغ و لاله –
حدیث شبنم و باران ژاله

خط و خال و قد و بالا و ابرو –
عذار و عارض و رخسار و گیسو

لب و دندان و چشم شوخ سرمست –
سر و پا و میان و پنجه و دست

مشو زنهار از این گفتار در تاب –
برو مقصود از آن گفتار دریاب

مپیچ اندر سر و پای عبارت –
اگر هستی ز ارباب اشارت

نظر را نغز کن تا نغز بینی –
گذر از پوست کن تا مغز بینی

نظر گر برنداری از ظواهر –
کجا گردی ز ارباب سرائر؟

چو هر یک را از این الفاظ جانی است –
به زیر هر یک از اینها جهانی است

تو جانش را طلب از جسم بگذر –
مسمی جوی باش از اسم بگذر

فرو نگذار چیزی از دقایق –
که تا باشی ز اصحاب حقایق

مغربی

4 Replies to “چلیپا”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *