ارغونشاه

دوستی داشتم که شعر زیر را که ظاهرا از یک کارتون شنیده بود، برای ما میخواند. شما این کارتون را دیدید؟

داستان از این قرار بوده که شاهی به نام ارغونشاه، برای اینکه جلوی افزایش سواد و آگاهی مردم را بگیره؛ به یک شاعر درباری میگه شعری در این راستا بسراید!

خواندن و نوشتن و دانش
از تو گیرد نشاط و آسایش

علم را نیست مرز و پایانی
در همان اولین قدم مانی!

لایق علم و دانش ارغونشاست
صاحب عزت و شوکت و جاست*

بی جهت فکر خود مکن خسته
مشت کم زن بر این در ِ بسته

* جاه است

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *