خر در جاده/کارد و استخوان

آورده‌اند که در ایامی که هنوز بنز جایگزین خر نشده بود، خری در وسط جاده‌ای لمیده بود. مردان بسیاری تلاش همی بکردند که آن حیوان از سر راه بلند کنند و میسر نشد. تا اینکه پیرمردی سررسید و گفت این کار از من برآید. جوانان گفتند ما تلاش بسیار کرده و ناکام شدیم؛ تو چه توانی کرد؟ پیر بگفت اندکی صبر بباید تا خود بینید. آنگاه کاردی بگرفت و در بدن خر فرو کرد به حدی که حدود 5 سانتی متر فرو رفت! اما خر برنخاست و جماعت پیر را ریشخند بکردند. پیر گفت کمی دیگر صبر کنید. آنگاه کارد را به غایت به تن خر فرو کرد و خر به سرعت از جا کنده شد و کنار رفت! پیر را پرسیدند چه شد که نوبت قبل برنخاست؟ وی پاسخ همی داد که دفعت پیش کارد به استخوانش نرسیده بود!!!

پی نوشت: و این داستان به روایات دیگر نیز نقل گردیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *