خاک آب باد آتش خلاء – چهل قاعده – صبر چیست؟
کتاب ملت عشق به بخشهای زیر تقسیم شده
خاک – پدیده های عمیق، آرام و جامد زندگی ص 47
آب – پدیده های سیال و جاری و متغیر زندگی ص 147
باد – پدیده های ترک کننده و کوچنده زندگی ص 225
آتش – پدیده های سوزاننده، ویران کننده و نابود کننده زندگی ص 357
خلاء – پدیده هایی که نبودنشان بر ما تاثیر میگذارد، نه بودنشان ص 423
در ادامه سعی میکنم بخشهای جالب را با ذکر صفحه بنویسم
91 – آدم چون خوبی اطرافیانش را میخواهد در کارهایشان مداخله میکند. اما راستش فایده ای ندارد. من خودم از وقتی دخالت کردن در کار دیگران را رها کردم و “توکل” کردم، راحت شده ام.
از نظر خیلی ها توکل کردن به معنای منفعل ماندن است. اما درست برعکس…
108 – قاعده پنجم {از چهل قاعده} : کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد. عقل محتاط است… اما مگر عشق اینطور است؟
اما شمس هیچ خطایی را نمیبخشید. اگر اشتباهی از کسی سر میزد همان موقع میگفت صریح و بدون پرده پوشی
116 – این سیاحت پر از سختیها و مشقات و مخاطرات است حتی تضمینی برای بازگشت وجود ندارد…
117- فعلا این مسئله مسکوت بماند تا بهار …
قاعده هشتم: هیچگاه نومید مشو اگر همه درها به رویت بسته شوند سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده به رویت باز میکند
118- این بار من پیش از همه به میدان رسیدم … در این مجلس کسی هست که مایل باشد در ِ قلب او را بگشاید؟ … پس تنها شمس تبریزی است .. . اما … میخواهم منتظر فرا رسیدن پاییز شوم
قاعده نهم: صبر کردن به معنای ماندن و انتظار کشیدن نیست به معنای آینده نگر بودن است