ای
در اتاق یکی از همکاران این اشعار روی میز (زیر شیشه) بود:
ای که هر دم، دم ز حیدر می زنی
بر یتیمان علی سر می زنی؟
بر یتیمان علی پرداختن
بهتر از هفتاد مسجد ساختن
ای کاش که تصویر رخ مه بودم
افتاده شبی به آب آن چه بودم
آن دم که علی به نیمه شب می نالید
همناله ناله های آن شه بودم
یا مولا علی