اگر میخواهید خانه بخرید، بخوانید…
دوست عزیزم نویسنده ی هامون نوشته:
انیشتین می گوید: کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمی گیرد.
خداوند رب العالمین است. رب یعنی تربیت کننده و پرورش دهنده.
خدا طوری یاد میدهد که هیچوقت از یادتان نمیرود! میگویند تجربه بهترین معلم است.
با این مقدمه میرم سر اصل موضوع: یک واحد آپارتمان داشتیم. به بنگاه سپرده بودیم برای معامله که مدتی پیش منجر به معاوضه شد.
یک روز یک نفر آمد واحد قبلی ما را دید، پسندید. در یکی از همان قرار های اولیه گفت: چند روز دیگر ایام فاطمیه است و ما مراسم داریم شما هم تشریف بیاورید. همانموقع باید میفهمیدم که آدمهای سالمی نیستند، اما نفهمیدم!
وقتی به اتفاق بنگاه دار رفتیم برای دیدن واحد جدید که در مالکیت او و بنام پدر مادرش بود، پرسیدیم پارکینگ دارد؟ پسره که زنش را طلاق داده بود و ( خودش بعدا گفت) برای اینکه خانه را از چنگش خارج نکند آنرا به نام پدر مادرش کرده، گفت اینجا ۱۶ تا ماشین جا میشود!
واحد جدید در یک آپارتمان نوساز ۴ طبقه شامل یک طبقه پیلوت و ۳ طبقه تک واحدی است. طبقه اول و سوم مال آقای x و پسرش بود که قرار بود طبقه اول را ما معاوضه کنیم و طبقه دوم هم در مالکیت آقای y
ما و همچنین بنگاه دار فکر میکردیم که کل پیلوت مشاع است. بعد از معاوضه و تحویل گرفتن خانه هم چند شب ماشینمان را به داخل پیلوت بردیم و طبقه سومیها چیزی نگفتند. تا اینکه سند امضا شد. روزی که سند امضا شد، شبش، ماشین را به داخل بردم. از طبقه سوم همان دروغگو (پسر دروغگو) زنگ زد و گفت که شما پارکینگ ندارید! گفتم شما در حضور بنگاه دار گفتی اینجا ۱۶ تا ماشین جا میشود. گفت این دلیل نمیشود که شما ماشینت را بیاری داخل. اینجا ۲ تا پارکینگ دارد که اختصاصی طبقه دوم و سوم است!!
با دوستانی که وکیل هستند مشورت کردم. گفتند سرت کلاه رفته و معامله معیوب است و پیگیری آن نیاز به زمان زیادی دارد و ممکن است منجر به نتیجه نشود! به فروشندگان گفتم که شما به من دروغ گفته اید و بقول معروف غش در معامله کرده اید و من راضی نیستم. خود دانید با خدای خود که البته معتقدم که خدایی که شما از او یاد میکنید بازیچه ای بیش نیست که اگر بدرستی به او اعتقاد داشتید چنین نمیکردید.
پارکینگهای اختصاصی مورد ادعای آقایان x و y با کمی ابهام بدین شکل بود: در ورودی ساختمان، در سمت شرقی یک درب ۲ لنگه وجود دارد و در سمت غربی یک درب ۳ لنگه. ساختمان از شمال به کوچه راه دارد و در بین دربهای ۲ لنگه و ۳ لنگه یک ستون قرار دارد. مالک طبقه دوم ماشینش را از درب ۲ لنگه به داخل ساختمان میآورد و مالک طبقه سوم از درب ۳ لنگه. من هم خیلی دقیق نشده بودم که خب قاعدتا بایستی یک معبر مشاع هم در ورودی ساختمان در نظر گرفته شده باشد.
چندی گذشت. یک روز از لابلای صحبت یکی از دوستان که در شهرداری بوده با یک نفر دیگر شنیدم که کل دیوار خانه را نمیتوان به درب پارکینگ تبدیل کرد. کنجکاو شدم و از دوست دیگری جزئیات را جویا شدم. گفت مگر نقشه تفکیک ثبتی را ندیده ای؟ گفتم نه. گفت برو از ثبت بگیر و بیاور تا بررسی کنم. گرفتم که مطابق نقشه زیر است (و مجهز به لینک).
در نقشه فوق، در ورودی ساختمان یک معبر مشاع به عرض ۱.۷۵ متر در نظر گرفته شده که عملا به یک لنگه از درب ۲ لنگه منتهی میشود و با این حساب استفاده از پارکینگ شماره ۲ عملا ناممکن است! پارکینگ شماره ۲ به مساحت ۱۷.۴ متر مربع متعلق به طبقه دوم و پارکینگ شماره ۱ به مساحت ۱۸.۳ متر مربع متعلق است به طبقه سوم. وقتی دوستم نقشه فوق را دید، گفت این خلاف است و امکان ندارد که شهرداری چنین نقشه ای داده باشد. نقشه شهرداری را دیده ای؟ گفتم نه. گفت برو بگیر. گرفتم که مطابق شکل زیر و مغایر با نقشه ثبت است!
پرسیدم حال چه باید کرد؟ گفت باید از دست هر دو مالک فعلی شکایت کنی! با کارشناسان رسمی و وکلا و چند کارمند مطلع شهرداری هم مذاکره کردم که گفتند حق با توست و این نقشه ثبتی ایراد دارد و باید اصلاح شود. یکی از وکلا که اطلاعات و تجربه زیادی در امور شهرداری دارد گفت خواسته خود را “خلع ید از مشاعات پیلوت بدلیل تصرفات اختصاصی خواندگان و بستن درب غیر قانونی” عنوان کن و کردم. دوستی دارم که بساز بفروش است. او هم گفت شهرداری کپی برابر اصل نقشه را به ثبت میفرستد و نقشه ثبت باید عین نقشه شهرداری باشد!!!
اگر میخواهید خانه بخرید، دقت کنید که همین اشتباه را شما تکرار نکنید!
من جرب المجرب حلت به الندامه.
آری، کسی که بخواهد چیزی را که دیگران تجربه کرده اند، مجددا تجربه کند، پشیمان خواهد شد.
شاد باشید
پی نوشت:
وقتی خواستم شکایت کنم البته؛ با یکی از دوستان که وکیل است مشورت کردم و گفتم آیا من برنده این دعوا خواهم بود که شکایت کنم یا نه؟
گفت حق با شماست. قانون هم به نفع شماست اما اینکه پیروز دعوا باشید یا نه را نمیتوانم تضمین کنم!
شکایت کردم. دادگاه بدوی به نفع من رای داد. خوانده که محکوم شده بود رفت اعتراض کرد. دادگاه تجدید نظر رای بدوی را باطل کرد.
با مشورت یکی دیگر از دوستان که وکیل است به کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری شکایت کردم. کمیسیون بدوی به نفع ما رای داد. بعدش یکی از دوستان که مسئول امور پیمانهای شهرداری بود گفت طرف مقابل شما اومده و توی شهرداری ۷۰ – ۸۰ نفرو دیده و اعتراض کرده. کمیسیون تجدید نظر ماده ۱۰۰ رای کمیسیون بدوی را نقض کرد. رفتم به دیوان شکایت کردم. دیوان هم به ضرر من رای داد. آخرش مجبور شدم خانه را بفروشم و فرار کنم!!!
تکمیلی: بخوانید ماده ۲۵ قانون ثبت اسناد و املاک و تبصره الحاقی به آن را.
3 Replies to “اگر میخواهید خانه بخرید، بخوانید…”