اول دفتر بنام ایزد دانا

بنام خدا

1- نمیدونید چقدر خوشحالم که بالاخره پس از مدتها فرصت یافتم و تونستم وبلاگ درست کنم! خیلی وقت پیش (از موقعی که وب‌نوشت رو دیدم) تصمیم گرفته بودم این کار رو انجام بدم.

2- دوست دارم در جهت کاهش تکنوپلی اینترنت حرکت کنم. برداشت من از تکنوپلی “اثرات بد تکنولوژی بر طبیعت و جامعه و رفتار انسانها”ست.

3- در اولین پستم قول دادم که یه خاطره بنویسم:

چند سال پیش یه روز ساعت حدود 10 صبح برای خوردن یک کیک کوچک به یه مغازه سوپری در مرکز شهر اراک رفتم. زنی با چادر و لباسهای نسبتا کهنه وارد مغازه شد و به فاصله چند قدم پشت سرش دختر بچه‌ای گریان بود. زن از مغازه‌دار پرسید: کیم دارید؟

پاسخ داد: بله

– چنده؟

– 40 تومان (قیمت آنموقع یک کیم یه قلو !)

– ارزونتر ندارید؟

– نه !

زن به قصد خروج از مغازه برگشت. دختر گریانش پرسید: چی شد؟ زن در پاسخ گفت: نداره!!! زن به سرعت از مغازه خارج شد و دختر همچنان گریان بدنبال او روان!

دیوانه شدم. با خودم فکر کردم این خانم حتی پول خرید یک کیم 40 تومانی را ندارد تا به این وسیله بچه‌اش را ساکت کند. آنقدر شوکه شده بودم که حتی قدرت و فرصت فکر کردن و اینکه خودم براش بخرم را پیدا نکردم. آن زن و دختر گریانش رفتند و دیگر آنها را ندیدم اما این خاطره بسیار ناراحت کننده هنوز در خاطرم هست. این اتفاق در عرض کمتر از یک دقیقه افتاد. منتظر نظرات شما هستم …

سالم، سربلند و عاقبت بخیر باشید. فعلا …

5 Replies to “اول دفتر بنام ایزد دانا”

  1. اشتراک ها: با اینترنت » هنگ 2
  2. ح

    سلام لحظه ها سریع میگذرند باید قدرش را دانست انها مثل ماهی اند که هر لحظه باید امادگیش را داشت تا ان را بگیریم
    سریع باید اقدام میکردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *