آیا اعتقاد به خدا فقط برای مواقع خطر است؟
اوست آنکه شما را در بر و بحر سیر میدهد تا آنگاه که در کشتی نشینید و باد ملایمی کشتی را به حرکت آرد و شما شادمان و خوشوقت باشید که ناگاه باد تندی بوزد و کشتی از هر جانب بامواج خطر درافتد و خود را در ورطه هلاک ببینید، آن زمان خدا را به اخلاص و دین فطرت بخوانید که بار الها اگر ما را از این خطر نجات بخشی دیگر همیشه شکر و سپاس تو خواهیم کرد ۲۲ پس از آنکه ما نجاتشان دادیم باز در زمین به ناحق ستمگری آغاز کنند. ای مردم شما هر ظلم و ستمی کنید منحصرا به نفس خویش کنید در پی متاع فانی دنیا. آنگاه در آخرت که بسوی ما بازگردید شما را به آنچه کرده اید آگاه میسازیم ۲۳
سوره یونس
پسر فهمیده در پستی عنوان کرده که به خدا اعتقاد نداره! اولا اصلا قبول نمیکنم که به خدا اعتقادی نداشته باشه. نمیدانم چرا چنین پستی را نوشته و از درک انگیزه نوشتن آن عاجزم. خب میتوانست به درخواست دوستش سعید خصوصی و مثلا با ایمیل جواب دهد. با توجه به محتوای اکثر پستهای ایشان که بسیار جالب و بیشتر علمی هستند، من هم معتقدم که این پست کمی لنگ میزند. حالا چرا؟ نمی فهمم!
ثانیا از کامنتهای ” ناراحت از عدم بی طرفی شما” (پای پست ایشان) مخصوصا اولیش خیلی عصبانی شدم و از عکس العمل پسر فهمیده (اعم از انتشار آن و پاسخی که داده) خیلی خوشم آمد. این تحمل مخالف خیلی چیز خوبی است که امیدوارم خدا به همه عنایت کند. منظورم از همه هر دو طرف است چه معتقدان به خدا یا کسانی که اعتقاد ندارند. چقدر خوب بود که کامنتهای “ناراحت…” هم کریمانه و حاوی اخلاقی شبیه پسر فهمیده بود.
ثالثا بریم سر اصل موضوع: من هم نمیخواهم روی اثبات وجود خدا بحث کنم. اما لازم میدانم کامنت یکی دیگر از دوستان (سامان) را هم تا حدودی تایید کنم. شاید بیشتر براهین علمی نقص داشته باشند و ما نباید همیشه همه چیز را با برهان علمی ثابت کنیم و یا انتظار داشته باشیم که پسر فهمیده هم همه اش دنبال آوردن برهان علمی باشد. به قول شاعر :
پای استدلالیون چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود
البته باید با هرکس نیز به زبان خودش سخن گفت و اگر کسی طالب برهان علمی هست باید خواسته او را نیز اجابت و با یک یا چند برهان متقن قانعش کرد. اما من به دنبال این نیستم.
آشنایی داریم که چند وقت پیش گویا از قول امام صادق علیه السلام میگفت که اگر شما در شرایط بحرانی گرفتار شده باشید (مثلا کشتی شما در دریا غرق شده باشد) در آنصورت حتی اگر خدا را نشناخته و قبول نداشته باشید، فطرتا امید به یک نیروی خاص و ناشناخته ای دارید که همان خداست. یا مثلا کسی سر شما کلاه گذاشته و با دروغگویی پولی از شما برده و شما از طرق قانونی و معمول به هیچ وجه نمیتوانید به پول خود برسید، در آنصورت امیدوارید که نیرویی قوی و ناشناخته تقاص شما را بگیرد و احساس میکنید که اگر از صمیم قلب از آن نیرو بخواهید که به نحوی حال دزد کلاهبردار را بگیرد، این اتفاق در آینده خواهد افتاد، آن نیرویی که چشم امید شما به اوست، همان خداست.
با عرض سلام و ادب واحترام
تو این دنیای بزرگ وجود خدای عالم برای همه ملموسه. اما شاید بعضی از نفوس کنجکاو و جستجوگر میخواهند سوالهای خودشون رو از طریق انکار پیدا کنند. البته بعضی از افراد هم هستن که با دشمنی برخورد میکنند.
اما در مورد جستجو گرهایی که دنبال حقیقت هستند در مورد وجود مقدس خدای عالم بهترین کلام در اثبات وجود خدای عالم همان نوع کلامیست که امام صادق علیهالسلام در مواجهه با ابن ابی العوجاء بیان میفرمایند.
او یک انسان دهری و به اصطلاح امروز طبیعی است که همه چیز را براساس حس خود میخواهد بیابد
و یا در توحید مفضل نیز امام بهترین نوع از استدلال است در اثبات توحید و خداشناسی
و امام علیه السلام نیز بر همان اساس به جواب میپردازند.
اصلا وجود خدا فطرتا در همه موجودات مخصوصا انسانها میباشد زیرا کسی که بت را میپرستد یا کسی که انکار میکند نیز به یک موجود حال نه به عنوان ذات الهی ولی برتر و بالاتر در ذهن خود پایبند است.
اما اگر از روی دشمنی باشد با کمال آگاهی نفی میکند ولی اگر از روی کنجکاوی باشد در هر هنگام که به جواب برسد کاملا تسلیم است و می پذیرد
ممنون از توجهتون جناب خسروبیگی. راستاش را بخواهید من هم به این فکر کردم که آیا این موضوع را در وبلاگ بنویسم و یا بهطور خصوصی به آن دوستی که سوآل کرده بود بگویم. فقط خواستم یک نکتهی کوچک را در جواب این فرمایش شما که «از درک انگیزهی این نوشته عاجزید»، عرض کنم. من گمان نمیکنم مسکوت گذاشتن این چیزها لزومن بهترین کار باشد. بههر حال عقاید ما بر نگرش ما به دنیا و طرز زندگیمان تأثیر میگذارد. من هم سعی کردم با رعایت احتیاط و ادب نظرم را بگویم. در عین حال تصریح کردم که قصد من از این پست وارد شدن به یک بحث و درگیری کلامی نبود. من حتا قصد ندارم از نظرم بیش از این دفاع کنم.