مناظره عادلانه

من: ‫سلام‬ – ‫به نظر شما این جالب نیست؟‬ – http://portal.midinternet.com/872
او: ‫سلام‬ – ‫ببخشید، … ‫در کل، به نظر من، این پورتالی که شما راه‌اندازی کرده‌اید اصلا جالب نیست، و احتمالاً مورد استفاده‌ای هم نخواهد داشت‬ – ‫و اینکه یک نفر بخواد اطلاعات خودشو آپدیت کنه، که خب بازم عادیه‬
من: ‫از انتقاد خوشم میاد‬ – ‫اما‬ – ‫دلیل؟‬
او: ‫شاید نتونم دلیلش رو در قالب کلمات بگم، اما مردم ما با سیستم‌های اینترنتی آشنایی ندارن. مثلا کار شما شبیه به این می‌مونه که یک بنگاه معاملات مسکن اینترنتی باز کنید، و بخواهید با عکس خانه‌ها، مردم رو تشویق به خرید مسکن کنید. مردم ما این روش‌ها رو نمی‌پسندن یا اینکه به هر دلیلی سراغش نمی‌رن‬
‫در کل فکر می‌کنم کسی برای پیدا کردن شخص مورد نظرش، سراغ اینترنت و اینا نیاد‬
‫خود اعضاء هم چندان در قید و بند اینترنت نخواهند بود، همین کارشناسانی که شما داری اطلاعات‌شون رو وارد می‌کنی می‌گم‬
‫اونا اینترنت شاید در آخرین و آخرین و آخرین برنامه‌های ماهیانه‌شون باشه‬
‫کلاً از این طریق یک کانکشن خوب ایجاد نمی‌شه‬
من: ‫در حال حاضر بله همینطوره که شما میگین‬ – ‫اما در آینده اوضاع فرق میکنه‬ – ‫ببینم‬ نامه شماره 21 رو خوندی؟‬
او: ‫نه، هنوز نخوندمش‬
من: ‫هدف من به گونه ای افزایش ضریب نفوذ اینترنت هم هست‬ – ‫این افزایش در وهله اول بایستی بین کارشناسان و قضات و وکلا صورت بگیره –  ‫الآن هم برخی از اونها استقبال کرده اند و دارم روی ایجاد پایگاههای اینترنتی براشون کار میکنم‬ – ‫خب طبیعیه که بعدش هم مردم بیشتر روی خواهند آورد‬
او: ‫امیدوارم این‌طور بشه، اما فکر می‌کنم در یک پروسه‌ی زمانی نسبتاً بلندمدت شاید جواب بده‬
من: ‫همینطوره‬ – ‫من صبر میکنم تا به هدف برسم‬ –  ‫اما اولش که انتقاد کردی فکر میکردم با ساختار و قالب و محتوا و … مشکل داری – ‫نه با اساس‬ – ‫در کل، از اصلش که بگذریم، لباس و محتواش قابل قبول هست یا نه؟ ‬
او: ‫باید بیشتر بهش سر بزنم تا بتونم بگم‬ – ‫اما در کل‬ – ‫امیدوارم موضوعات خیلی پراکنده نشه‬. ‫مثلا نوشتن چندین مرتبه درباره موضوعی‬
من: ‫ببین از اول قصد نداشتم خیلی روش کار کنم‬ – ‫اما بعد فکر کردم دیدم اگر پیج رنکش بالا نره بدرد نمیخوره‬ – ‫برای همین هم اخبار و اشتراک فید و …‬  ‫رو بهش اضافه کردم‬ – ‫تو این راستا اگر نقطه نظری داری کمک کن و ایده بده‬
او: ‫چشم، البته مستلزم اینه که بیشتر به این پورتال سر بزنم و ببینم چه خبره‬
من: ‫در مورد نکته قبلی که گفتی نگران نباش‬ – ‫اما من بیشتر هدفم افزایش مشارکت خود افراد از یک طرف هست – ‫و از طرفی تشویقشون به ایجاد سایت یا وبلاگ‬ –  ‫برای همین هم در نظر دارم ضمن بروز کردن پستهای معرفی افراد‬، ‫خبر راه اندازی سایتها یا وبلاگهاشون رو هم بذارم – ‫نمیدونم دیگه چه کارایی میشه کرد‬؟
‫اما در کل نسبت به ایده اولیه تا حالا تونستم فعالتر کار کنم و به ایده اولیه پروبال بدم‬
او: ‫مثلا همین چیزی که الان گفتین، اینکه خبر راه اندازی مثلا وبلاگ …، کارشناس حقوق رو بزارین، به نظر من برای آلان تاثیر چندانی نداره. چه کسی می‌خواد الان خبردار بشه؟ این نکته شاید به درد آینده بخوره، که اونم با راه‌اندازی وبلاگ مثلا …، خیلی بهتر در نتایج جستجو و اینا می‌تونه دیده بشه و اطلاع رسانی بشه‬
من: ‫ببین اگه سایتها یا وبلاگهای افراد بازدید کننده بیشتری داشته باشه انگیزه بیشتری برای افزایش فعالیت مجازی خواهند داشت‬ –  به قول معرف‬ ‫مستمع صاحب سخن را بر سر شوق آورد. ‫خب به همین خاطر‬  ‫خبر راه اندازی سایتها و وبلاگها به نوعی بازتاب فعالیت اونها در جاهای دیگره ‫و این باعث خوشحالی صاحب سایت‬ ‫و افزایش انگیزه‬. ‫از طرف دیگر‬ اگر همین پورتال خود به چندین و چند سایت یا وبلاگ لینک بده – ‫باعث افزایش پیج رنک اون میشه ‫و این باعث میشه که در نتایج جستجو بیاد رو‬
‫و بتونه نقش یک پورتال رو بخوبی ایفا کنه –  ‫بخاطر همین هم نامه 21 رو نوشتم…‬
او: ‫باید صبر کنم ببینم چی می‌شه، اما به نظرم اینکه امروز خبر افتتاح وبلاگ آقای ایکس رو بزارین، و شاید چند وقت دیگه این خبر خونه بشه، درحالی که مدتی از تولد وبلاگش گذشته، این شاید جالب نباشه، و به نوعی پراکندگی مطالب پورتال رو هم موجب می‌شه‬
من: ‫نامه 21 ایده اولیه ای بود که هم پورتال رو راه بندازم‬ ‫و هم سایتها رو‬
‫دارم جزوات آموزشی هم آماده میکنم که بهشون بدم‬
او: ok
من: ‫ضمن اینکه الآن اکثر کارشناسان دارند در سربرگهاشون‬ ‫آدرسهای ایمیل رو هم چاپ میکنند – ‫البته وکلا از این لحاظ ضعیفترند‬ – ‫اما اونها هم دارند رو میارند‬. ‫مخصوصا جوانترها‬
او: ‫با تمام این اوصاف، به نظر من این پرتال شاید کاری از پیش نبره. شاید شما باعث راه‌اندازی وبلاگ چندتا کارشناس بشی، و البته این خودش جای سوال داره که اون تا چه موقع به وب‌نویسی و وب‌خوانی ادامه بده؟ اما در کل پرتال راه به جایی نخواهد برد‬
‫وب‌نویس‌های حرفه‌ای، بعد از مدتی می‌رن کنار، حالا طرف میاد یه وبلاگ هم راه‌اندازی می‌کنه، یه سایت هم افتتاح می‌کنه، بعد از مدتی احتمالا می‌بوسه میزاره کنار‬
‫ایده‌ی شما خیــــــــلی قابل احترام هست، و مخصوصا تلاش‌هایی که می‌کنید‬
‫اما با توجه به اینکه این وبلاگ‌ها و پرتال‌ها چندان عملیاتی و کاربردی نمی‌شه، شاید فایده‌ای نداشته باشه‬
‫مثلا اگر مشتری‌ها مجبور بشن مدارک‌شون رو حتما ارسال کنن، و اون وکیل هم اجازه داشته باشه بصورت الکترونیکی اونا رو به مقامات ارجاع بده و خلاصه اگر همه چیز الکترونیکی باشه، وضعیت فرق می‌کنه
‫اونم تازه از سر اجباره‬ – ‫بهرحال باید دید چی می‌شه‬ – ‫من فکر می‌کنم تقریبا مثل گروه‌لاگ بشه‬
من: ‫ببین‬ – ‫حرفهای شما رو قبول دارم‬ – ‫هر دو بخششو‬
‫هم اینکه ممکنه کسی که وبلاگ میزنه بعد از مدتی تعطیلش کنه‬
‫هم اینکه اگر به اون مقصد غایی برسیم خیلی عالیتره‬
‫اما من معتقدم هر کسی نقشی داره که باید در برهه ای از زمان ایفاش کنه‬
‫اگر من مثلا همین پورتال رو راه اندازی نکنم‬
‫قطعا روند پیشرفت اطلاع رسانی و افزایش ضریب نفوذ اینترنت خیلی کاهش پیدا نمیکنه‬
‫اما با راه اندازی این، کمی افزایش پیدا میکنه‬
‫حتی اگر بعد از مدتی خودش تعطیل بشه‬
‫ببین –  ‫امام خمینی میگفت اگر هر مسلمونی فقط یک سطل آب بریزه‬ – ‫اسرائیلو آب میبره‬
‫حالا اینجور حرکتها حکایت همون یک سطل آب ریختنه‬ – ‫بالاخره اثر خودشو داره‬ – ‫و من سعی میکنم که میزان تاثیرش بیشتر بشه‬
‫و مقدمه ای بشه برای اون هدف غایی که شما گفتی‬ – ‫که اتفاقا ایده بسیار جالب و خوبی هم هست – ‫اما تا رسیدن به اون هدف باید خیلی کار بشه‬
‫انصافا استفاده کردم و لذت بردم‬
او:‫اگر همه‌ی ما ایرانی‌ها به همین اندازه احساس مسئولیت می‌کردیم و به اندازه خودمون پی‌گیر امور بودیم، واقعا جایگاه ایران الان خیلی متفاوت بود‬
من:‫در مورد گروه لاگ هم اینو اضافه کنم – گروه لاگ اونطور که من دوست داشتم نشد‬ ‫اما کمی تاثیر گذاشت و چند نفر وبلاگنویس درست کرد ‫و خب طبیعیه که سایتها و وبلاگهای مشابه اون که امکانات و وقت و بازدیدکننده بیشتری داشتند‬، ‫تاثیر بیشتری گذاشتند و بیشتر ماندگار شدند. ‫این قانون طبیعته‬، ‫قویترها ماندگارترند‬!

توضیح: متن فوق، بخش عمده‌ای از گفت و گوی اینترنتی (چت) با یکی از دوستان بود که با اندکی جرح و تعدیل منتشر شد. این را هم اضافه کنم که: گروه‌لاگ اول یه وبلاگ گروهی بود و بعد رویکرد آموزشی پیدا کرد و نهایتا در پروژه WPMU حذف شد. البته بقایایی از آن در اینجا یافت میشود!

One Reply to “مناظره عادلانه”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *