عاقبت اعتیاد
معتاد در پایان شب و پس از مصرف مواد روانگردان به خانه آمد. زنش را گوسفندی دید و با چاقو بجانش افتاد و با 7 ضربه او را کشت. زن البته هر چه فریاد داشت کشید و هر چه شیشه بود شکست. اما فریادرسی نیامد.
خانه غرق خون شده بود.
معتاد صبح که به حال عادی برگشت و جسد زنش را آنچنان دید، خود را نیز دار زد.
پسرها شب خانه نبودند و وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود.
این داستان واقعیست.