Beautiful!

فایل پاورپوینت زیر توسط ایمیلی با عنوان فوق به دستم رسید. متن آنرا در این پست کپی کرده‌ام:

كمي وقت بگذاريد واين كلمات زيبا را با دقت بخوانيد. مطمئناً چيزهاي زيادي را مي فهميد ودرك مي‌كنيد……
پس از چند ماه در دانشكده پزشكي، استاد تستي را به ما داد. ازآنجاييكه دانشجوی خوبي بودم سريعاً به تمام سوالات پاسخ دادم به غير از سوال آخر. سوال آخر اين بود…
نام پيشخدمت آموزشگاه مان چه بود؟

پاسخنامه را بلند كردم ولي به سوال آخر جواب ندادم. قبل از اينكه كلاس تمام شود دانشجوی ديگري درمورد سوال آخر پرسيد كه استاد سوال آخر بايد حتما پاسخ داده شود؟ استاد جواب داد البته. شما افراد زيادي را درزندگي تان مي بينيد. تمام آنها تا اندازه اي مهم هستند. شما بايد به آنها توجه داشته باشيد حتي       اگر يك لبخند ساده داشته باشند يا فقط      سلام كنند.
هرگز اين درس را فراموش نكردم….
سپس دنبال اين رفتم كه نام پيشخدمتمان  را بفهمم. نام اوماريانا بود.

دريك شب باراني وطوفاني زني غيرسفيدپوست كنارجاده ايستاده بود. ماشينش خراب شده بود وشديداً به كمك نيازداشت. اوبه رهگذران علامت مي داد. مرد جوان سفيدپوستي بدون توجه به كشمكشهاي نژادي كه باعث جدايي امريكا در دهه 60 شده بود ايستاد تا به او كمك كند. اوزن را به يك محل امني برد ويك تعميركارماشين صدازد سپس براي او يك تاكسي گرفت. به نظرمي رسيد كه زن خيلي عجله دارد. اما از اوتشكركرد وآدرس اورا روي يك كاغذ نوشت.
پس از هفت روز ازآن جريان يك نفردرب خانه مرد رازد. اوبا تعجب ديد كه پيكي است كه بسته اي كوچك به اوداد. يك تلويزين رنگي همراه با يك يادداشت، كه در آن زن ازاينكه اورا در آن شب كمك كرده بود تشكركرده بود.
“شما زماني آمديد كه باران مرا كاملاً خيس كرده بود. از شما متشكرم از اينكه توانستم پيش شوهرم موقعي كه در حال مرگ بود برسم. خداوندبه شما بابت كمكي كه درحق من كرديد بركت ونعمت بدهد.
ارادتمندشما – خانم كينگ كل”

چند وقت پيش زماني كه بستني خيلي گران نبود يك پسر ده ساله به يك كافي شاپ رفت. موقعيكه پشت ميز نشست از گارسون پرسيد: قيمت بستني گردويي چند است؟ اوگفت 50 سنت است. پسرازجيبش پول درآورد وآنرا شمرد.  سپس پرسيد قيمت بستني ساده چقدر است؟
آنجا افراد ديگري بودند كه منتظربستني بودند. گارسون در حاليكه كمي بداخلاق وبي حوصله بود با تندي گفت: 35 سنت است. پسردوباره پولش را شمرد وگفت لطفاً يك بستني ساده بدهيد.
گارسون بستني را همراه با صورت حساب براي او برد. پسر بستني‌اش را خورد وپولش را به صندوق پرداخت كرد. وقتي گارسون ميزراتميز مي كرد شروع به گريه كردن كرد….. در گوشه بشقاب 15 سنت بابت انعام براي او گذاشته بود. پسر به جاي بستني گردويي، بستني ساده گرفت تا بتواند به او انعام دهد!

اگرهرگزخطرجنگ – تنهايي درزندان – درد وشكنجه وقحطي را تجربه نكرده‌ايد، خيلي جلوتر از 500 ميليون نفري هستيد كه در اين جهان زندگي مي كنند. اگر در يخچالتان غذا داريد و يا لباس براي پوشيدن داريد و سقفي دربالاي سرتان داريد ومكاني براي خوابيدن داريد، شما ثروتمندتراز75% جمعیتی  هستيد كه درروي زمين زندگي مي كنند. اگر بدون اينكه تهديد شويد يا دستگير شويد ويا شكنجه شويد  يا به قتل برسيد مي توانيد به راحتي به مسجد برويد وپرستش كنيد شما خوشبختر از 3000.000.000 نفر دراين جهان هستيد. اگر در حساب بانكي تان يا كيفتان پول داريد شما جزء 80% ثروتمند جهان محسوب مي شويد. اگر بتوانيد اين پيام را بخوانيد دو رحمت وبركت دريافت مي كنيد…..
1- يك نفر به شما فكر مي كند.
2- شما جزء2000.000.000 نفري نيستيد كه بي سواد هستند!
يك نفر يك موقعي مي گفت:
كاركن آنگونه كه نيازي به پول نداري.
عاشق باش آنگونه كه هيچ كسي شما را ناراحت نمي كند.
برقص آنگونه كه كسي شما را تماشا نمي كند.
بخوان آنگونه كه هيچ كسي صدايتان را نمي شنود.
زندگي كن آنگونه كه بهشت برروي زمين است .

Beautiful

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *