ركود؟
منحني بالا صرفا يك شكل شماتيك است. كاش ميشد حاصل يك تحقيق باشد. تحقيقي كه محور X آن سالهاي 1380 تا 1389 را دربر بگيرد و محور Y برآيند تعدادي شاخص قابل اندازهگيري كميت و كيفيت محتواي وبلاگستان فارسي باشد! و ضمنا كاش مشابه شكل فوق، بزودي شاهد رونق گرفتن وبلاگستان و به عبارتي كاهش ركود آن شويم!
اولا با اساس موضوع مخالفم و معتقدم كه در مجموع وبلاگستان فارسي با ركود آنچناني مواجه نيست. اما اگر ركود را ‹عدم رشد مناسب و متناسب با زمان› تعريف كنيم، راكد شدهايم. اگر شما منحني توسعه وبلاگستان به لحاظ كمي و كيفي را بتوانيد رسم كنيد، به اعتقاد من ركود به معناي شيب منفي است. اما در يك منحني، شيب مثبت هم ممكن است در يك مقطع زماني نسبت به مقطع قبلي افت كند. قبول كنيد كه بلاگرهاي حرفهاي و قديمي كمحال يا بيحال شده اند و آماتورها هم چندان دل و دماغ و اشتياق ندارند. انگار گرد مرگي كه در ايران پس از پايان زمان رايگيري انتخابات رياست جمهوري يعني 22 خرداد 88 پاشيدهاند، بر فضاي وبلاگستان فارسي و بخصوص بلاگرهاي ايراني يا ايرانيالاصل نيز سايه افكنده است.
يك پزشك در اين پست دلايلي براي ركود قائل شده كه تقريبا كامل است. يكي از دلايل آن را ‹تلقي پرهزينه بودن وبلاگنويسي› عنوان كرده.
به اعتقاد من ميتوان به اين ليست از دلايل، آيتم ‹انتظار فرج!› را نيز افزود. حقيقتش را بخواهيد فضا، فضاي انتظار است. مردم منتظرند ببينند كي صبر مسئولين از يكديگر تمام ميشود و تحولي عظيم كه جلوگيري از بيعقلي و بيبرنامگي است، زمانش فرا ميرسد. مسئولين منتظرند ببينند كي صبر مردم تمام ميشود. مسئولين امنيتي دارند وبلاگها را رصد ميكنند ببينند كي صبر وبلاگنويسان تمام ميشود و وبلاگنويسان منتظرند ببينند كي صبر مردم تمام ميشود. خلاصه هر كسي به نوبه خود منتظر است. من نيز انتظار فرج از نيمه خرداد كشم!