4 گاو و 1 شير
در گذشته گويا شيري بوده كه ميخواسته 4 گاو را كه با هم متحد بوده اند، زمين بزند و خب طبيعيه كه تا متحد باشند امكان پذير نيست.
آنها را يكي يكي از بقيه جدا ميكند و مثلا شاخ تو جيب يكيشون ميذاره كه تو پيشوني سفيدي و با بقيه اونا فرق داري و از اين حرفا…
و يكي يكي آنها را ميخورد!
حواستان باشه اكبر آقا!!!
راستي اگر كسي جزئيات بيشتري در مورد اين داستان بلده، لطفا در تكميلش كمك كنه. ممنون
سلام
گمان کنم از داستانهای کلیله و دمنه است.