داستان “فراموشی” همبند یوسف که آزاد شد

خداوند در قرآن می فرماید: داستان یوسف احسن القصص است

درسهای زیادی از این داستان میشود گرفت

نکته ای که توجه مرا جلب کرده در خصوص موضوع “به یاد داشتن و فراموشی” است!

حتما برایتان اتفاق افتاده که چیزی را فراموش کنید و حتی بعد از اینکه کلی به مغزتان فشار آوردید به یادتان نیاید ولی بعد از مدتی موضوع را یادتان بیاید و یا بعضا به کلی فراموش کنید و هیچوقت یادتان نیاید

با خود فکر می کردم چه عاملی باعث میشود که من چیزی را به خاطر بیاورم و یا برعکس فراموش کنم؟

یاد این بخش از داستان یوسف افتادم که ایشان در زندان بعد از اینکه خواب آن دو نفر را تعبیر کرد

در پایان به او که نجات می یافت گفت:

آن گاه از رفیقی که اهل نجاتش یافت درخواست کرد که مرا نزد خواجه خود یاد کن (باشد که چون بی‌تقصیرم بیند از زندانم برهاند) اما شیطان از خاطر آن یار زندانی برد که یوسف را نزد خواجه‌اش یاد کند، بدین سبب در زندان چندین سال محبوس بماند. (۴۲)

قرآن تصریح دارد که: “فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ” یعنی شیطان از خاطر آن یار زندانی برد …

روی این موضوع باید بیشتر فکر کنیم …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *