امام صادق و زندیق
پسر فهمیده پستی دارد با عنوان تکامل و تصادف. خواستم کامنت بذارم موفق نشدم. البته خیلی تعجب نکردم! چون با وضع اینترنت در ایران اینکه نتونی نظرت رو برای دیگران بذاری یا از نظرات دیگران استفاده کنی جای بسی تعجب ندارد!
آورده اند که در زمان امام صادق علیه السلام که بنیانگذار مکتب جعفری و دانشگاه علوم اسلامی است و بحث های علمی فراوانی مابین مسلمانان و پیروان سایر ادیان و مذاهب درگرفت، ایشان را گفتند زندیقی است که گوید خدایی نیست و همه چیز از اتم است! امام فرمودند زیاد سربسرش مگذارید و با او بحث و جدل طولانی و بیهوده مکنید. فقط او را بپرسید که تو شعور داری یا نه؟ قطعا ایشان را پاسخ مثبت خواهد بود که هیچ کس خود را بی شعور نخواند. آنگاه بپرسید این اتم که تو گویی شعور دارد یا خیر؟ خواهد گفت که او را شعور باشد زیرا موجود بی شعور نتواند انسانی باشعور خلق کند. آنگاه بگویید این خالق هستی که تو او را اتم خوانی همان است که ما خدا نامیم.
پی نوشت:
یکی از دوستان پرسیده:
مگر زمان امام صادق اتم کشف شده بود؟
الله اعلم
بیشتر تحقیق کنید…
اینجا نوشته:
تاریخچهٔ تئوری اتمی به یونانیهای قرن ششم پیش از میلاد و به ویژه مکتب اتمگرایی دموکریتوس برمی گردد. هرچند ارسطو این نظریه را نپذیرفت زیرا باور داشت که ماده تا جای محدودی قابلیت تقسیم شدن به ذرات کوچکتر را دارد.[۱] در حقیقت میتوان از این بخش با عنوان نظریههای اتمی اولیه یاد کرد.
سند روایت؟
آها! منظور شما را حالا متوجه شدم. اگر چندین نفر هرکدام به “چیزی” به عنوان آفریننده جهان معتقد باشندو تنها اسامی متفاوت باشد, این استدلال کار خواهد کرد و در نهایت آن فرد هم زندیق نیست (بلکه به اسمی دیگر مسلمان است !!) قبول ندارید؟! پس این استدلال با اثبات وجود خدا متفاوت است.
از طرفی آن زندیق از قبل خدا پرست است و نباید با او غزوه کرده و اموالش به تاراج رود.
“موجودی که چیزی را ندارد نمی تواند به مخلوقات خودش عطا کند”؟
من هم بیریختم هم بدقواره. نمیتونم خودم تک و تنها و یه تنه چیزی خلق کنم که هم باریخت باشه هم خوش قواره؟
حتی از اون هم بالاتر! لازمه حتماً شعور داشته باشم تا از بین هزار تا تاسی که میریزم چهار تاش جفت شش بیاد؟
آیا از این که یک جفت تاس مشخص جفت شش نشستهاند میشود نتیجه گرفت که من حتماً تاس گرفته بودم؟
آیا اگر توی صحرای شن یه جا پیدا بشه که چند تا شن ناقابلش شکل S گرفته باشن باید نتیجه گرفت که حتماً یه خالق هدفمند پشت این S یا X یا Y نشسته؟
اوف! الان لابد میخواین مثال ساعت و ساعتساز رو پیش بکشین! آیا شما چیزی درباره ابعاد کائنات و تعداد کهکشانها و ستارههای درون اونها شنیدهاید و قانون تکامل و انتخاب طبیعی را در دبیرستان به شما آموختهاند؟
ببینید، دارند در مورد ماهیت خالق هستی صحبت میکنند نه در مورد فیزیک آن. منظورم اینه که خصوصیات خالق را به زبان ساده و عامه پسند و بدون ورود به بحث های بیهوده کلامی بیان میکنند و از مفهوم انگور و عنب و ازم استفاده شده. در ضمن اگر اشکالی هست از من هست که لابد نتونستم درست منتقل کنم یا مخاطب متوجه نقطه تاکید مطلب نشده.
“آنگاه بگویید این خالق هستی که تو او را اتم خوانی همان است که ما خدا نامیم. ” این دیگه خیلی باحال شد. یعنی آفریننده با آفریده شده یکی شد که!!! کل بحث به بیراهه رفته است! در واقع فکر کنم هدف امام صادق بحث بر سر آفریننده جهان بوده اما سر آخر بلوکهای سازنده دنیا را با این استدلال یه عنوان آفریننده معرفی کرده است (از امام صادق بعید است چنین استدلالی!)
استدلال امام صادق با این مثال قابل قیاس است که بحث بر سر سازنده یک ساختمان (جناب بنا) بودا است در حالی که زندیق آجر را سازنده دنیا معرفی کرده و امام صادق گفته که “خیله خوب! ما میگیم بنا شما میگید آجر” !!!!!!!!!!!!!! قبول ندارید!؟ و به این ترتیب امام صادق ثابت می کند که خدا (در مثال ما بنا) وجود دارد به این دلیل که اتم سازنده جهان (در مثال ما آجر) است!
salam
az in bahs ha noon ham dar miyad???
man akhiran yek filmi didam az shabake 2 Sweden
mostand bood, dar morede forooshe kolye (kidney) dar Iran
vaqean delam sookht bara javooni ke mikhast kolyasho befrooshe…
aya vase on mnai dare ke atom shoor darad ya na?
lotfan dar morede masaele zamini sohbat konid…
sar boland bashid
سلام مجدد
قبول دارم که مثالم مثال مناسبی نبود ولی مثال را برای تقریب به ذهن زدم. اما اگر موافق باشید یکی از مثالهای شما که جالبترند را مورد بررسی دقیقتر قرار دهیم. سوالی را مطرح میکنم و آن اینکه آیا اتمهایی که با هم ترکیب می شوند خاصیتی را که پیدا میکنند به تنهایی هم دارند؟ همانطور که شما فرمودید ندارند. آیا این خاصیت را که در ترکیب با یکدیگر دارند خود پیدا کردند یا خالق هستی به آنها داده یا کسی که آنها را ترکیب کرده ؟ مسلما من و شما اگر اتمها را ترکیب کنیم که این خاصیت را ما نمی دهیم. اگر به قانون علت و معلول قائل باشیم قبول خواهیم کرد که خالق هستی این خاصیت را به آنها داده. قبول دارید که خود اتم ها شعور ندارند و آنها نیستند که تصمیم میگیرند که با کدام اتم دیگر ترکیب شوند و یا اینکه نمی دانند اگر با گروه دیگری از اتمها ترکیب شوند خاصیت دیگری را نتیجه خواهند داد؟!
در ثانی ما در بحث خلقت مجبوریم که مبدئی را در نظر بگیریم والا به تناقض می رسیم. ضمنا از یکی از دوستان شنیدم (خودم دقیق نمی دانم و نشنیده بودم) که حدیث داریم که در مورد مبدا خلقت فکر نکنید وگرنه به مشکل برمیخورید (قریب به این مضمون)
اساس هم قانون علت و معلول است. و ما در زندگی روزمره هم به این قائلیم. همه قبول دارند که از هیچ، هیچ چیزی بوجود نخواهد آمد! پس باید مبدئی باشد و این مبدا قادر و دارا که از نداشته هایش نتواند داد! پس خالق می تواند چیزی که وجود ندارد را ایجاد کند ولی باید خاصیتی را که میخواهد به مخلوق اعطا کند خود دارا باشد.
امیدوارم اولا خودم مطلب را درست فهمیده باشم و دوما توانسته باشم درست بیان کنم. اگر تقصیری هست از من است. بر من ببخشایید. با تشکر
… ودر آخر اینکه بنظرم خود شما به اساس استدلالی که امام صادق کرده معتقد هستید! اینطور نیست؟ البته اگر هم اینطور باشد بنظر من این مباحثات مفید است برای هر دوی ما و دیگران. خوشحالم و برایتان آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم.
ممنون از توضیحتان.
آدرس ای-میلای که مینویسم برای جلوگیری از اسپمها تغییر پیدا کرده است. در واقع mysitename میشود sologen. پس کلاش میشود سولوژن ات سولوژن دات نت.
در مورد توضیحتان دربارهی ذیشعور هم متشکرم. اشتباه کردم.
اما در مورد استفاده از کلمات … من فکر کنم بهتر است در چنین مواردی دقیقا مشخص کنیم یک کلمه چه چیزهایی را شامل میشود و چه چیزهایی را نمیشود. در غیر این صورت بحثمان به جای اینکه راجع به واقعیات باشد، تبدیل میشود به بحثای کلامی. بگذریم …
منای که پول ندارم نمیتوانم به شما پول بدهم. اما این مثال مناسبای برای خلقت موجودات نیست. شاید بهتر باشد از مثالهای زیر استفاده کنیم:
-اتمهایی که در حالت عادی نمیتوانند نسبت به محرکای خارجی واکنش نشان دهند، با ترکیب با هم میتوانند به آن محرکها واکنش نشان دهند (پیدا شدن خاصیتای که در ذات آن اتمها به تنهایی نبود).
-سلولهای فلان بافت به تنهایی نمیتوانند عمل آن عضو مشخص را کامل انجام دهند. اما وقتی با یکدیگر کار میکنند، چنان چیزی ممکن است.
-سلولهای عصبی به تنهایی نمیتوانند رفتار هوشمندانه نشان دهند، اما وقتی میلیاردها از آنها کنار هم قرار گیرند، رفتار موجود هوشمندانه به نظر میرسد.
در واقع سوال اصلی این است: به چه دلیل میگویید معلول نمیتواند صفتهایی داشته باشد که علتاش آنها را نداشته است؟
به نظرم در دنیای واقع الزامی برای کمتر شدن سادگیی چیزها نیست.
سلام
اولا من بیشتر دوست دارم جواب سوالات را با ایمیل بدهم (چون وقتی خودم برای خودم کامنت میذارم بنظرم خنده دار میاد و میگم شاید بعضیها فکر کنند این بازارگرمی است) اما چون آدرس ایمیلی که در کامنت گذاشتید الکی است (؟!) لذا پاسخ میدهم. و اما بعد:
باز دوباره اولا در کامنت اولتان فرض میکنم منظورتان از “ذی شعور” همان بی شعور باشد (درحالی که معنایش این نیست) که در غیر اینصورت نیازی به پاسخ نیست. چون شما هم همانرا گفته اید که من گفته ام.
ثانیا نمی خواهم ملالغتی بازی در بیاورم و دنبال معنی خلق کردن بگردیم. معنی خلق کردن همان است که در ذهن من و شماست. یعنی ایجاد چیزی که وجود ندارد. اینرا بچه ها هم می فهمند. مصطفای ما که تازه رفته کلاس اول میپرسه بابا خدا ساختمانها را آفریده؟! میگم نه. خدا زمین را آفریده و آدمها ساختمانها را ساختند. بعبارت دیگر خلق یعنی آفریدن.
اما برای اینکه پاسخ کامنت دوم را روشن تر بگویم مثال می زنم. شما اگر پول نداشته باشید می توانید به کس دیگری پول بدهید؟! مسلما پاسخ منفی است. حال چطور ممکن است که اتم (یا هر نامی که شما میگذارید) شعور نداشته باشد و موجود ذی شعور (نه بی شعور) خلق کند؟! این را قانون علت و معلول میگوید.
امیدوارم منظور شما را درست فهمیده باشم و پاسخم کامل و بقول شما قانع کننده باشد.
ضمنا من فکر میکنم مطلب “آیا شیطان وجود دارد؟!!” از وبلاگ انجمن فیزیک فرزانگان شهرستان بجنورد (به آدرس http://www.pop-2300.blogfa.com/) یه جورایی به این مطلب ما ربط داره اما چه جوری ؟ نمیدونم !
پاسختان قانعام نکرد.
شاید اینطوری بپرسم به روشنتر شدن قضیه کمک کند: خالقبودن در چه چیزی است؟ کی به ساختن چیزی میگوییم ساختن و کی میگوییم خلقکردن؟
در جواب sologen :
موجودی که چیزی را ندارد نمی تواند به مخلوقات خودش عطا کند!
سلام آقای خسروبیگی، اگر مایل هستید این نوشتهی شما را به کامنتها اضافه بکنم.
ممون از این حدیث.
اما یک سوال: اگر آن طرف میگفت آن اتم بیشعور است و هیچ مشکلی هم برای ایجاد موجود با شعور از موجود ذیشعور متصور نیست، پاسخ چه میبود؟