قطع همکاری با پرشین بلاگرز؛ چرا؟
کورش عزیز در این خبر نوشته: “2- همکاری دوست عزیز، آقای عباس خسروبیگی با پرشین بلاگرز قطع شد…“!
در 19 ژانويه 2009 در ايميلي به ايشان نوشته بودم: با خود فکر کردم شايد بد نباشد که به نحوي برخي مسائل مربوط به مشکلي که در عرضه و سپس حذف خبرخوان گرافيکي کانادا پيش آمد را، در وبلاگم به نقد بنشينم. … فکر ميکنم شايد به جاي اينکه باعث تقويت پرشين بلاگرز شود، آنرا تضعيف نمايد؟! شايد ما خودمان بيشتر بايد سعي کنيم از پرشين بلاگرز دفاع کنيم تا اينکه خودمان اشکالات خودمان را بگوئيم؟!
ايشان در پاسخ نوشتند: درباره نوشتن در وبلاگهايمان و وبلاگ پرشين بلاگرز طبيعتن آزاد هستيم که در وبلاگمان آنچه دوست داريم بنويسيم.
اما هنوز تمايلي به نوشتن نداشتم، تا اينکه همکاري من (از آن طرف) قطع گرديد. الآن دیگر در نوشتن انتقادات به پرشین بلاگرز احساس آزادی میکنم و مينويسم، البته باز هم با اين اميد که باعث تضعيف نشود.
دو انتقاد (سوال) دارم:
1- چرا به پستي که در مورد نسخهي گرافيکي خبرخوانها منتشر شده بود، در فاصلهي کمي پس از انتشار يک پينوشت نامناسب اضافه شد؟ آيا مدیر سایت در اين مورد با ديگر اعضاي تيم (حداقل با مشاور پرشين بلاگرز) مشورت کردند؟
(میتوانید با کلیک روی تصاویر، آنها را در اندازهی بزرگتر ببینید)
من در مورد آن پینوشت و مخصوصا حذف خبرخوان گرافیکی، به شدت، به ايشان انتقاد کردم!
2- آيا اضافه کردن مجموعهي جديدي از قوانين (الزامات) دست و پاگير به شرايط وبلاگهاي مورد قبول صحيح است؟ و آيا اينکار با مشورت با مشاور و يا ساير دستاندرکاران انجام شده؟ آيا معناي کار گروهي اين است؟ اگر تحمل شنیدن نظرات دیگران را ندارید، چرا آنها را به همکاری دعوت میکنید؟ آیا با همکاران دیگری هم که از پس اضافه خواهند شد، اینگونه قرار است برخورد بشود؟ آیا به لیستی از وبلاگهایی که آنها تهیه میکنند نیز میخواهید با همین بلند نظری که تا کنون داشتهاید، نگاه کنید؟! آيا شما حق داريد ديگران را در نحوه و نوع نوشتن محدود کنيد؟ (من از ترس حذف شرايط جديد، مجبورم تصوير قسمتي از متن را اينجا نگهدارم!)
نکتهی انحرافی: دیگر داشت از وردپرس حالم به هم میخورد! برنامهریزی کردهام و مطالب تکمیلی آنرا در آیندهی بسیار نزدیک منتشر خواهم کرد.
آقای کوروش اسلامیزاده نه تنها با من مشورتی نکردند که حتا پاسخی هم به سوالم ندادند. البته من گلهای ندارم. ایشان از من درخواست کمکی کردند و من هم در موردی مدیون کمک ایشان بودم و کاری که از دستم برمیآمد انجام دادم.